سايت روانشناسي

خدمات و مشاوره در زمينه سلامت

روانشناسي در طبيعت

۶۶ بازديد

بسياري از ما روزهاي كاريمان را در فضاهاي بسته، زير نور چراغ هاي مهتابي و در برابر كامپيوترها سپري مي كنيم، بعد از آن به خانه مي رويم و زير نور صفحه ي تلويزيون، به خيال خود ذهن و جسم‌مان را استراحت مي‌دهيم. كارهاي روزمره شهري فرساينده هستند. آنچه را كه اين محيط‌هاي مصنوعي از انسان مي‌گيرند، طبيعت به او باز مي‌گرداند.


طبيعت گردي، توصيه‌ي پزشكان و روانشناسان

تحقيقات بيان مي كند گردش و تعامل با طبيعت براي جسم و روان انسان ضروري است. از اين‌رو پزشكان و روانشناسان به اختصاص دادن ساعاتي از برنامه خود را به طبيعت گردي به طور مستمر بسيار تاكيد دارند.

 

سلامت جسم لازمه‌ي داشتن ذهني سالم

همه‌ي ما مي‌دانيم جسم سالم لازمه‌ي داشتن ذهن فعال و روان آرام است. طبيعت با اثرات بي‌نظيري كه بر جسم و بدن ما دارد، ما را به ذهني سالم، فعال و روحيه‌اي با آرامش و با نشاط مي‌رساند.

 

- طبيعت گردي و استحكام استخوان ها

طبيعت نور آفتاب و فوايد بي‌نظيرش را به جسم شما هديه مي‌كند. نور آفتاب از منابع مهم براي تامين ويتامين D بدن است. با تابش نو خورشيد، بدن قادر به ساخت ويتامين D شده و مي‌تواند كلسيم مورد نياز را جذب كند.

اندكي در زندگي روزمره خود دقيق شويد. در طول روز چقدر در معرض نور خورشيد هستيد؟ آيا تمام طول روز خود را در منزل يا محيط بسته محل كار مي گذرانيد؟ اگر پاسخ شما به اين سوال “بله” است احتمالا بدن شما در معرض كمبود ويتامين دي قرار دارد.

گردش و تفريح در طبيعت از ساده ترين روش هاي جذب نور آفتاب و به دنبال آن ويتامين دي بوده و منتج به استحكام استخوان ها مي شود. ويتامين دي علاوه بر استحكام استخوان ها از بروز سرطان هاي مختلف نيز جلوگيري مي كند و احتمال ابتلا به بيماري ام اس كه يك بيماري خود ايمني است را با افزايش ايمني بدن به شدت كاهش مي دهد.

 

- طبيعت گردي تضميني براي سلامت قلب

همه‌ي ما لذت نفس كشيدن در ميان گياهان را درك كرده‌ايم. تنفس در هوايي تميز عملكرد جسم را بهبود بخشيده و شما را در داشتن بدني سالم ياري مي‌كند. تناسب ضربان قلب با اندازه گيري اكسيژن عبوري از مفاصل در طول فعاليت ورزشي سنجيده مي‌شود.

تناسب و سلامت ضربان قلب اهميت زيادي در قدرت بدني دارد. طبيعت گردي ورزشي مناسب براي تناسب ضربان قلب است. با فعاليت و تحرك بيشتر نيرو و استقامت بدن بيشتر خواهد شد كه نشانه بهبود سلامت ضربان قلب است.

طبيعت معجزه‌اي براي جسم و ذهن

فوايد طبيعت گردي براي جسم و روح

 

- بهبود خواب با گردش در طبيعت

تمام انواع فعاليت‌هاي ورزشي تاثير مثبتي در كيفيت خواب دارند. تحرك باعث خواب زودتر و بيدار شدن با حس شادابي بيشتر مي‌شود. طبيعت گردي نياز به انرژي زيادي دارد كه باعث آماده شدن بدن براي خواب در شب مي‌شود. خواب خوب در شب باعث شادابي بيشتر در طول روز مي‌شود. بهبود خواب از طريق فعاليت ورزشي نيازمند حداقل ۱۵۰ دقيقه فعاليت در طول هفته است.

 

تاثير طبيعت گردي بر ذهن

مغز شما براي سالم ماندن به مكمل‌هاي گران‌قيمت يا سوپرفودهاي مُد روز نياز ندارد. تحقيقات نشان مي‌دهند كه طبيعت گردي مغزتان را تقويت كرده و سلامت آن را تضمين مي‌كند. به نظر متخصصان بهداشت روان. طبيعت گردي مزاياي عاطفي.ذهني و شناختي دارد.مزايايي كه البته هزينه زيادي براي ما ندارد.كافي است براي گردش در طبيعت برنامه ريزي كنيم.

 

- كاهش تنش‌هاي فردي با طبيعت گردي

طبيعت گردي موجب كاهش سطح تنش در فرد و در نتيجه كاهش ميزان بيماري هايي نظير افسردگي مي‌شود. همچنين ارتباط با طبيعت ميتواني تاب آوري و عزت نفس فرد و حتي در مواردي ارتباطات اجتماعي او را ارتقا دهد.

اسكن‌هاي مغزي نشان مي‌دهند كه يك مغز حاضر در طبيعت فعاليت بيشتري در مناطقي كه مرتبط با ثبات، حس همدلي با ديگران، و عشق هستند را نشان مي‌دهد. و بر عكس، مغزي كه در مناطق شهري گير افتاده از خود فعاليت‌هايي مشابه با ترس و استرس را بروز مي‌دهد.

افرادي كه با خروج از مناطق شهري به دل طبيعت مي‌روند و در معرض تماشاي مناظر طبيعي قرار مي‌گيرند، آرامش بيشتري داشته و با نشاط تر هستند؛ طوري كه تمام آجرهاي سلامت رواني‌شان به خوبي چيده شده‌اند و با رويكردي مثبت به زندگي واكنش نشان مي‌دهند.

همان‌طور كه غذا و آب سازوكار بدن را ترميم مي‌كنند، حضور در طبيعت و جنگل‌ها و مناطق دست‌نخورده نيز عملكرد رواني انسان را بازيابي مي‌كند. كارهاي روزمره شهري فرساينده هستند. آنچه را كه اين محيط‌هاي مصنوعي از انسان مي‌گيرند، طبيعت به او باز مي‌گرداند.

 

- آزادي از قيدِ تعلق داشتن به چيزي يا جايي

ذهن شما نياز دارد براي چند روز يا چند ساعت فراموش كند كه به جايي يا چيزي تعلق دارد. وقتي كمي ارتفاع مي‌گيريد تمام قوانين و مقرراتي كه مردم بر روي زمين براي همديگر گذاشته‌اند به پايان مي‌‎رسد. چرا كه خيلي از اين قوانين زندگي كردن را برايمان خيلي سخت‌تر كرده است. اين حجم از آزاديِ‌عمل لذت را تا مغزِ استخوان‌هاي‌مان تزريق خواهد كرد.

 

- خود را در مسيرِ زيبايي قرار بده

ساختمان‌هاي كوتاه و بلند بدقواره، دود، انبوهي از ماشين‌ها، كارخانه‌‌هاي بزرگ و بي روح، چهره‌اي خسته و نااميد... بي آنكه شصت‌مان خبر‌دار شود زندگي در چنين منظره سياهي ما را هم سياه و افسرده مي‌كند.

اين همان منظره هولناكي است كه انسان براي بودن در آن بايد وحشت داشته باشد. قتل‌گاهي كه خودش ناخواسته براي روح و جسم خود در تمامِ جهان ساخته است. يكي از دلايلِ افسردگي اكثر آدم‌هاي جهان اين ‌است كه بدون وقفه هر روز شاهدِ اين منظره هستند.

حداقل يك روز در هفته اين منظره را بايد از ديد خود خارج ساخت، بايد به جايي برسيم كه طبيعت حُكم فرمايي مي‌كند و خودمان را در مسيرِ زيبايي قرار دهيم. نكته جالب آنكه نه تنها ديدن طبيعت. بلكه شنيدن آواهاي مرتبط با طبيعت نيز تنش را در افراد كاهش ميدهد.

 

- سفر به درون طبيعت باعث افزايش خلاقيت مي شود

بسياري از هنرمندان هنگامي كه احساس مي كنند قوه خلاقيت آن ها خشكيده است، زماني را درون طبيعت سپري مي كنند. هم اكنون در ميان فوايد طبيعت گردي و سفر به طبيعت، اين موضوع اثبات شده است كه طبيعت باعث افزايش خلاقيت مي شود. 

 

- قوي كردن ارتباط با دوستان

طبيعت گردي فعاليتي فوق‌العاده براي انجام با دوستان است. قرار گذاشتن براي طبيعت گردي باعث ارتباط بيشتر با دوستان و شادي و خوشحالي جمع مي‌شود. اشتراك تجربه صعود به قله كوه ها و تپه ها منجر به صميميت بيشتر مي‌شود.

دوستاني براي شروع تجربه خود پيدا كنيد. اگر از آشنايان خود شخص مناسبي را پيدا نكرديد يا در محل زندگي خود تازه وارد هستيد، طبيعت گردي روشي عالي براي پيدا كردن دوستان جديد است. اگر در ارتباط گيري مشكل داريد در فضاي مجازي جستجو كنيد.

 

- ترميم توجه

شايد اين يافته‌ها را مرموز بپنداريد، اما در واقع نظريه‌اي علمي پشت آنها قرار دارد: «نظريه ترميم توجه». در اين نظريه آمده است كه محيط‌هاي شهري ما را از احساسات و آرامش تهي مي‌كنند زيرا به اجبار توجه و تمركز ما را روي وظايفي خاص قرار مي‌دهند (مثلا پرهيز از رانندگي تهاجمي) و به شكلي پويا ما را بر آن مي‌دارند كه به اين سو و آن سو توجه كنيم.

اين وظايف درگيركننده آدم را تحليل مي‌برند ولي در طبيعت اثري از آنها نيست. جنگل‌ها، نهرها، رودخانه‌ها، چشمه‌ها، درياچه‌ها و درياها مطالبه اندكي از ما دارند، و با اينكه مدام در حال تغيير و دگرگوني و جلب توجه‌اند، اما فشار فزاينده‌اي بر ذهن ما ايجاد نمي‌كنند.

تفاوت محيط شهري و مناظر طبيعي در نوع فرمان دادن آنها به ذهن ما است. در حالي كه محيط‌هاي شهري مدام ما را با محرك‌هاي مصنوعي بمباران مي‌كنند، مناظر طبيعي به ما مجال فكر كردن و آزادي انديشه مي‌دهند. و اين به فرصتي براي بازيابي ذهن‌هاي خسته و شهرزده ما تبديل مي‌شود.

 

درمان سبز

طبيعت درماني كه با نام‌هاي ديگري مانند درمان سبز يا درمان بر مبناي زمين نيز ناميده مي‌شود، علاوه بر افزايش سلامت جسماني، احياكننده روح و روان است و تاثير فوق‌‌العاده‌اي در بهبود خلق و خو، كاهش اضطراب، استرس و افسردگي دارد.

با وجود پتانسيل بالاي طبيعت در درمان بيماري‌ها آن طور كه بايسته است از آن بهره گيري نشده است. انسان موجودي مستقل از طبيعت نيست، بلكه جزئي جدا نشدني از آن است. او براي رشد و پرورش به طبيعت نياز دارد.

با توجه به اهميت اين امر، شاخه‌اي علمي نام طبيعت درماني يا اكو درماني وجود دارد كه به مزاياي اين روش مي‌پردازد. در اين نسخه فرد مورد نظر بايد هر روز زماني را به پياده روي و گردش در طبيعت و زير نور ملايم خورشيد اختصاص دهد.

مطالعات محققان دانشگاه اسكس انگليس نشان مي‌دهد نسخه طبيعت، افسردگي را تا ۷۱ درصد كاهش مي‌دهد. اين روش به ويژه براي درمان اختلالات خلقي فصلي موثر است. علاوه بر طبيعت گردي و پياده روي، انجام اموري مانند باغباني نيز همين تاثير مثبت را دارد.

محققان مركز پزشكي بالتيمور از اين روش براي رفع خستگي ناشي از درمان در نجات‌يافتگان سرطان سينه استفاده مي كنند. در برخي مراكز اين روش بخشي از درمان است و اثرات فوق‌العاده‌اي را برجا گذاشته است.

 

چطور طبيعت‌گردي را در برنامه‌ي خود بگنجانيم ؟

با توجه بيشتر به طبيعت و مشخص شدن اهميت آن براي جوامع امروزي، بايد دقيق تر به اين مساله نگاه كرد. اگر به دنبال آن هستيد كه سلامت فيزيكي و رواني خود را ارتقا دهيد، لازم است زماني را در محيط هاي طبيعي بگذرانيد.

نيازي نيست براي زندگي به طبيعت نقل مكان كنيم چون براي بسياري از ما غيرممكن است، اما اين كار مي تواند به شكل استفاده از يك برنامه طبيعت گردي در آخر هفته، پياده روي در طبيعت نزديك خانه، بازي در برف، شنا در دريا و يا حتي گردش هفتگي در پارك محل زندگي‌مان باشد.

رفتن به طبيعت در آخرِ هفته‌ها، مثلِ اين مي‌‌ماند كه ذهنِ خودتان را به شارژِ مستقيمِ سوختِ جِت وصل كرده باشيد! يعني به‌طور كُلي باعث مي‌شود شما براي شروع و ادامه هفته جديد بسيار آماده‌تر باشيد و تصميم هاي بهتري بگيريد.

مطالعه اي كه در سال ۲۰۱۳ انجام شد نشان داد حتي مشاهده تصويري از طبيعت ممكن است به كاهش استرس بيانجامد.به يك گروه از شركت كنندگان   در تحقيق به مدت ده دقيقه تصاويري از طبيعت نشان داده شد و به گروه ديگر تصاوير مربوط به ساختمان ها.

نتايج نشان داد كه سيستم اعصاب پاراسمپاتيك(كه موجب آرامش ميشود) در افرادي كه تصاوير مربوط به طبيعت را ديده بودند فعالتر از گروه دوم شده بود. حتي صداهاي ضبط شده از طبيعت نيز تاثير مثبتي بر بهبود فرد بعد از حضور در موقعيت تنش زا دارند

روانشناسي در قران

۷۷ بازديد

منابعي براي روان شناسي در قرآن معرفي كنيد؟

پاسخ:

قرآن كريم كتابي است كه براي هدايت انسان از جانب خداوند متعال نازل شده است.

اين مجموعۀانسان ساز حاوي بياناتي با موضوع «انسان و تربيت» است كه مي توان آن آيات را در بردارندۀموضوعي از موضوعات روان شناسي دانست.

در مورد آيات روان شناسي بايد گفت: به علت گستردگي موضوع روان شناسي، شمارش آيات در اين مورد سخت و دشوار است. ولي برخي با طرح موضوعات مختلف روان شناسي، تعداد آيات مربوط به آن را حدود هفتصد آيه [1] بر شمرده اند. البته اين رقم و موضوعات ذيل آيات آن، جاي تأمَل دارد براي آشنايي با آيات روان شناسي در قرآن لازم است به تعدادي از مهمترين آيات با ذكر موضوع اشاره نمائيم:

1- ارزيابي شخصيت براساس روان شناسي:

در داستان حضرت سليمان (ع) مي خوانيم:

 «وَإِنِّي مُرْسِلَهٌ إِلَيهِم بِهَدِيهٍ فَنَاظِرَهٌ بِمَ يرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ فَلَمَّا جَاءَ سُلَيمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَاني اللَّهُ خَيرٌ مِمَّا آتَاكمْ بَلْ أَنتُم بِهَدِيتِكمْ تَفْرَحُونَ» [2]

 «و در واقع من هديه اي به سوي آنان مي فرستم، پس بنگرم كه فرستادگان با چه چيزي باز مي گردند. و هنگامي كه (فرستاده ملكه) نزد سليمان آمد، (سليمان) گفت: آيا [مرا] با مال امداد مي رسانيد؟! پس آنچه خدا [به من ] داده، بهتر است از آنچه به شما داده است؛ بلكه شما فقط به هديه خود شادمان مي شويد. »

2- شخصيت:

در سورۀاسراء آيۀ84 مي فرمايد:

 «قُلْ كلٌّ يعْمَلُ عَلَي شَاكلَتِهِ فَرَبُّكمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَي سَبِيلًا»

بگو: «همه بر طبق (روش و خُلق و خوي) خويش عمل مي كنند؛ و پروردگارتان داناتر است، به كسي كه او ره يافته تر است. »

توضيح: «شاكله» از ماده «شكل» به معناي «مهار كردن حيوان» است. [3]به خود مهار «شكال» گفته مي شود و از آنجا كه روحيات و سجايا و عادت هاي هر انساني او را به رويه اي خاص مقيد مي كند به آن «شاكله» گويند. [4]

3- واكنش هاي رواني، افشاگر راز درون:

خداوند متعال در اين باره مي فرمايد:

 «وَإِذا مَا أُنزِلَتْ سُورَهٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَي بَعْضٍ هَلْ يرَاكم مِنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُوا صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَايفْقَهُونَ» [5]

 «و هنگامي كه سوره اي فرو فرستاده شود، برخي آن (منافق) ان به برخي (ديگر) نگاه مي كنند (در حالي كه مي گويند: ) آيا هيچ كس شما را مي بيند؟ سپس منصرف مي شوند (و بيرون مي روند)؛ خدا دل هايشان را (از رحمت) منصرف ساخته؛ بخاطر آنكه آنان گروهي هستند كه فهم عميق نمي كنند. »

آيه بيانگر آن است كه عكس العمل منافقان به هنگام نزول قرآن، حاكي از احساس خطر آن ها بوده است. به عبارت ديگر با نزول قرآن، واكنش هاي غيرارادي همراه با ترس كه از نفاق آن ها نشأت گرفته بود از آنها بروز كرد. اين واكنش ها بيانگر درون ملتهب و نگران منافقان بود. [6]

4- تقسيم شخصيت براساس عقيده:

از جمله مباحث روان شناسي، روان شناسي شخصيت است كه مي توان آن را براساس معيارها با موضوعات مختلف تقسيم كرد.

در قرآن كريم با توجه به اهميت موضوع شخصيت؛ آن را به سه دسته «مؤمن»، «كافر» و «منافق» تقسيم و در موقعيت هاي گوناگون، ويژگي هاي هركدام را به خوبي بيان كرده است. اين تقسيم در اول سورۀبقره آيات اول تا بيستم آمده است.

5- روان شناسي رنگ ها:

از جمله مباحث روان شناسي كه در سال هاي اخير به آن توجه بيشتري شده، روان شناسي رنگ ها است. اين موضوع در آياتي از قرآن مطرح شده، مانند آيه ي:

 «قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّك يبَينْ لَنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يقُولُ إِنَّهَا بَقَرَهٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ»[7]

گفتند: «براي ما از پروردگارت بخواه تا براي ما روشن بيان كند كه رنگ آن (گاو) چگونه است؟» (موسي) گفت كه او مي گويد: «در حقيقت آن گاوي زرد است كه رنگش يكدست است، كه بينندگان را شاد سازد. »

در اين آيه سخن از گاو زرد رنگي است كه هر بيننده اي، با ديدن آن شادي دروني پيدا مي كند.

كلمه «تسرّ» به معناي خوشحالي حقيقي و دروني مي باشد. [8] چرا كه از ماده «سرّ» به معناي «پنهان» گرفته شده است. اين شادي ممكن است آشكار نشود. از اين رو از ماده «فرح» استفاده نكرده است. ذكر اين نكته لازم است كه نقيض «سر»، «حزن» است و نقيض «فرح»، «غم» و اندوه است.

از طرفي با بررسي هاي انجام گرفته «رنگ زرد» باعث آرامش و سرور باطني انسان مي شود و در خوابگاه هاي روان درماني، از رنگ زرد براي لباس هاي بيماران استفاده مي شود.

پي نوشت:

[1] اين عدد با توجه به شمارش آيات ارائه شده د ركتاب «قرآن و روان شناسي» نوشته دكتر «محمد عثمان نجاتي» مي باشد.

[2] نمل/ 35 و 36

[3] مصباح المنير، فيومي، ص 321، نشر دارالهجره، 1405 ه-

[4] تفسير نمونه، ج 12، ص 247، نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ 14، سال 1376-

[5] توبه/ 127

[6] تفسير نمونه، ج 8، ص 204-

[7] بقره/ 69

[8] معجم الفروق اللغويه، ابي هلال عسكري و سيد نور الدين جزايري، ص 277، نشر موسسه نشر اسلامي، سال 1412-

روانشناسي عاشقي

۷۳ بازديد

تحقيقات ثابت كرده است كه شما مي‌توانيد عشق را كنترل كنيد

 

آيا فكر مي‌كنيدعشق قابل كنترل نيست؟آيا فكر مي‌كنيد اگر كسي از همان ابتداي آشنايي عاشقتان نشود، ديگر شانسي نداريد؟آيا فكر مي‌كنيد امكان اين وجود ندارد كه بتوانيد كسي را ديوانه‌وار عاشق خودتان بكنيد؟

اگر پاسختان به اين سوال‌ها مثبت بوده است، احتمالا به قضا و قدر و سرنوشت هم اعتقاد داريد. اشكالي ندارد، خيلي‌ها اينطورند! اكثر مردم تصور مي‌كنند كه عشق چيزي غيرقابل‌تغيير است و كنترلي روي آن ندارند.

اما تحقيقات مختلفي كه طي اين سالها انجام گرفته ثابت كرده است كه شما مي‌توانيد عشق را كنترل كنيد. و همه اينها توسط قدرت مغز انجام مي‌گيرد. فقط بايد ياد بگيريد چطور از ذهنتان استفاده كنيد.

عشق هيچ فرقي با ساير احساسات روانشناسي كه به صورت روزانه تجربه مي‌كنيد ندارد:
– ترس
– استرس
– حسادت
– ترحم به خود
– اضطراب

اين احساسات قابل كنترل هستند و عشق هم جزو احساسات روانشناختي دسته‌بندي مي‌شود و قابل كنترل است. كنترل عشق بعنوان يك احساس به همان اندازه كنترل ترس، هيجان و از اين قبيل آسان است. مشكل اعتقادات ما است. در طول سالها باور كرده‌ايم كه عشق چيزي است كه اتفاق مي‌افتد و همه چيز به سرنوشت بستگي دارد.

اما واقعيت متفاوت با اين است. با استفاده از روانشناسي عشق مي‌توانيد كاري كنيد كسي كه مي‌خواهيد عاشقتان شود و چشمش جاي ديگري را نبيند. البته هيچ تضميني نيست و نمي‌گوييم اين روش ۱۰۰٪ موثر است اما نتيجه كارتان با اين روش كاملاً متفاوت خواهد شد. اگر بتوانيد شانس اينكه فرد موردنظرتان عاشقتان شود را سه برابر كنيد، چرا آن را امتحان نكنيد؟

۱. چطور عاشق مي‌شويم و روانشناسي پشت آن
قبل از اينكه وارد اين داستان شويد كه چطور كسي را ديوانه‌وار عاشق خودتان كنيد، بايد نگاهي به جنبه روانشناختي آن بيندازيد و نخير، هيچ معجون جادويي براي آن وجود ندارد.

بدون اينكه بدانيد، هر آدمي كه مي‌شناسيد در فهرستي پشت ذهنتان ذخيره شده است. ليستي از معيارها هم در اين ليست هست، معيارهايي كه قبل از عاشق شدنتان بايد در آن فرد وجود داشته باشد. روانشناسان به اين نقشه عشق مي‌گويند.

اگر فردي يكي يا چند مورد از اين معيارها را نداشته باشد، به طور اتوماتيك‌وار ويژگي تبديل شدن به عشق زندگي شما را از دست مي‌دهند و احتمالاً فقط دوست شما باقي مي‌مانند. به همين خاطر است كه فقط عاشق يك نفر مي‌شويد و بقيه برايتان دوست باقي مي‌مانند.

 

  بيشتر بخوانيد: تست روانشناسي عشق


البته ليست هر شخص متفاوت و خاص است. مواردي كه روي اين ليست نوشته به خودِ شما بستگي دارد:


– ارزش‌ها
– اعتقادات
– تجربيات قبلي
– پيشينه
– روابط قبلي

به همين دليل است كه دوستتان ممكن است عاشق مردي شود كه به نظر شما خيلي معمولي است. آن مرد با نقشه عشق دوست شما مطابقت دارد نه نقشه شما. اينكه افراد را ارزيابي كنيد تا ببينيد كسي با ليست شما جور است يا نه به صورت خودآگاه انجام نمي‌گيرد، اين اتفاق به صورت ناخودآگاه مي‌افتد، بدون اينكه حتي به آن فكر كنيد. ذهن همه كارها را خودش به تنهايي انجام مي‌دهد. درست همانطور كه به قلبتان مي‌گويد بتپد، درحاليكه به صورت خودآگاه از آن اطلاع نداريد. به همين دليل است كه ممكن است عاشق يك نفر شويد و ندانيد اصلاً چرا عاشق او شده‌ايد. مسئوليت با ذهن ناخودآگاه شماست.

به همين دليل است كه عشق پديده‌اي رمزآلود است و خيلي‌ها آن را به سرنوشتشان مي‌سپارند. اما در واقعيت، اين هيچ ارتباطي با سرنوشت ندارد، فقط به ذهن ناخودآگاه شما بستگي دارد كه ارزيابي كند آن فرد با ليست شما هماهنگي دارد يا خير. حقيقت ماجرا اين است كه هرچه اطلاعات و آگاهي‌تان از معيارهاي ذهن ناخودآگاهتان بيشتر شود، مي‌توانيد خيلي سريع ارزيابي كنيد كه چرا عاشق يك نفر شده‌ايد.

در زير به ليست جيم كه مردي ۲۶ ساله است كه نامزدهاي زيادي در زندگي خود داشته، اشاره مي‌كنيم. او ۲ سال است كه از دانشگاه فارغ‌التحصيل شد و در لندن كار مي‌كند. از قرار گذاشتن و دوستي‌هاي كوتاه‌مدت با دخترهاي مختلف خسته شده و به دنبال يك شريك‌زندگي جدي‌تر براي خود است. ليست جيم يا اين ۴ معيار شروع مي‌شود:

۱- بايد سطح تحصيلات او به من بخورد.

۲- بايد موهاي قهوه‌اي داشته باشد (جيم يكبار عاشق دختري با موهاي قهوه‌اي شده است و درنتيجه ذهن ناخودآگاهش آن را وارد ليست معيارهايش كرده است كه كمكش كند شكست عشقي كه قبلاً با آن دختر مو قهوه‌اي داشته را جبران كند).

۳- بايد به خانواده‌اش نزديك باشد (خانواده و بچه براي جيم مهم‌اند و او به دنبال كسي است كه بتواند مادر خوبي براي فرزندان او شود. مي‌بينيد ما جذب كساني مي‌شويم كه خودمان مي‌خواهيم و نياز داريم).

۴- بايد مسافرت كردن را دوست داشته باشد.

اگر جيم كه الان مجرد است با دختر فوق‌العاده‌اي كه موهاي قرمز دارد روبرو شود، احتمالاً عاشق او نخواهد شد. بااينكه ممكن است آن دختر به نظرش خوب بيايد اما خودش هم نمي‌تواند بفهمد چرا نمي‌تواند عاشق آن دختر شود.

فقط زماني خواهيد توانست عاشق شويد كه آن فرد با اكثر موارد موجود در ليست ناخودآگاهتان همخواني داشته باشد. آنوقت ذهن ناخودآگاهتان به شما كمك خواهد كرد در عشق با آن فرد بمانيد و رابطه خوبي با او داشته باشيد. چون ناخودآگاهتان خود را به اين صورت به آن فرد مي‌چسباند، به همين خاطر فراموش كردن كسي كه دوست داشته‌ايد حتي بعد از سالها تا اين اندازه سخت است.

 

عشق واقعي

با استفاده از روانشناسي عشق مي‌توانيد كاري كنيد كسي كه مي‌خواهيد عاشقتان شود

 

۲. چطور براي اطمينان از عشق او به خودتان ذهنتان را كنترل كنيد
اينجا نمونه‌هايي از روش‌هاي قبلاً امتحان‌شده برايتان آورده‌ايم كه كمكتان مي‌كند كسي كه مي‌خواهيد را عاشق خودتان كنيد:

۱- معيارهاي او را در خودتان ايجاد كنيد. همه ما اين ليست يا نقشه عشق را در ذهنمان داريم. اين ليست هر معيار اصلي كه انتظار داريم طرف موردنظرمان داشته باشد را دارد. البته صددرصد نيست كه هر كسي كه معيارهاي اين ليست را داشته باشد، عاشقش شويم اما اگر كسي هيچكدام از اين معيارها را نداشته باشد امكان اينكه عاشقش شويم وجود ندارد. قبل از اينكه تلاش كنيد كسي را عاشق خودتان كنيد، كمي درمورد او تحقيق كنيد. همه اطلاعات اصلي درمورد پيشينه و علايقش را به دست آوريد. هرچه بيشتر درمورد او بدانيد و سعي كنيد خودتان را با معيارهاي او جور كنيد بهتر است.

۲- نيازهاي برآورده‌نشده‌شان را برآورده كنيد. وقتي افراد به دنبال يك رابطه جديد هستند، به دنبال فرد ديگري مي‌گردند كه به طرق مختلف شبيه به خودشان باشد. آنها به دنبال نقاط قوت خود و همچنين متضاد ضعف‌هايشان در آن فرد هستند. بعنوان مثال، كسي كه احساس حقارت دارد اما فردي باهوش است به دنبال كسي است كه در عين باهوش بودن اعتمادبه‌نفس داشته باشد تا بتواند آنها را به تعادل برساند. اگر سعي داريد كسي را عاشق خودتان بكنيد كه مي‌دانيد اختلال شخصيتي خودكم‌بيني دارد، اينكه خودتان را فردي بااعتمادبه‌نفس به او نشان دهيد كمك مي‌كند عاشقتان شود. وقتي نقش يك فرد بااعتمادبه‌نفس را بازي مي‌كنيد، به ذهن ناخودآگاه او پيام مي‌فرستيد كه «من چيزي كه دنبالش هستي را دارم»!

۳- چقدر تلاش مي‌كنيد؟ خيلي‌ها دوست دارند بدانند كه آيا پشتكار داشتن در اين موارد واقعاً عمل مي‌كند يا نه. اگر كسي كه به دنبالش هستيد وابستگي بيروني داشته باشد، احتمال اينكه پشتكار داشتن روي او اثر كند هست. وابستگي بيروني داشتن يعني فرد براي اينكه حالش بهتر شود يا از موقعيت بدي در زندگي‌اش فرار كند به ديگران تكيه مي‌كند. اگر كسي جزء اين دسته افراد باشد، احتمال اينكه در هر موقعيتي بخواهند وارد يك رابطه جديد شوند وجود دارد. در اين مورد، احتمال اينكه بتوانيد او را عاشق خودتان بكنيد بيشتر خواهد بود. خلاصه اينكه وقتي افراد آسيب‌پذيرتر باشند و نياز به توجه و مراقبت احساس كنند، احتمال اينكه بتوانند سريعتر عاشق شما شوند بيشتر است.

۴- از دوستان مشتركتان كمك بگيريد. اگر شما و كسي كه دوستش داريد دوستان مشتركي داريد، بايد از اين امتياز استفاده كنيد. دليل آن اين است كه ذهن ناخودآگاه وقتي منابع مورداعتماد (مثل دوستان) چيزي كه قرار است در ذهنشان برنامه‌ريزي شود را تاييد كنند، راحت‌تر آن برنامه‌ريزي جديد را مي‌پذيرد. اگر دوستان او تصور كنند كه شما فوق‌العاده‌ايد، احتمال اينكه با آنها هم‌عقيده شود زياد است. هرچه دوستان مشتركتان بيشتر درمورد فوق‌العاده بودن شما با او حرف بزنند، احتمال اينكه جايي در ذهن او باز كنيد بيشتر خواهد بود.

۵- ذهنشان را سيم‌پيچي كنيد. هرچه چيزي را بيشتري براي كسي تكرار كنيد، بهتر مي‌توانيد باعث شويد به آن چيز خاص فكر كند. چرا؟ خيلي ساده است، تكرار مي‌تواند تاثير فوق‌العاده‌اي روي ذهن ناخودآگاه داشته باشد. البته اين به شما مجوز نمي‌دهد كه هر ده دقيقه يكبار به او زنگ بزنيد. اين فقط مي‌ترساندشان. با نشان دادن زيركانه حضورتان، مي‌توانيد روي ذهنشان برنامه بريزيد. بايد جلو چشم باشيد و به او اين امكان را بدهيد كه تا مي‌تواند شما را ببيند، اينكه با او حرف بزنيد يا نه مهم نيست، فقط كافي است جايي بايستيد كه شما را ببيند.

۶- تصور مثبت از خودتان بسازيد. وقتي اسمتان در جمعي به زبان مي‌آيد، اولين كلمه‌اي كه به ذهن ديگران مي‌آيد چيست؟ ديگران چه تصويري از شما دارند؟ فكر آنها در مورد شما فردي «قوي»، «شاد»، «بااعتمادبه‌نفس» يا چيزي منفي‌تر مثل «آويزان» است؟ هر چه جايگاه بهتري براي خودتان در ذهن افراد بسازيد، ديد آنها نسبت به شما بهتر خواهد شد. مهم نيست كه هستيد و چه ويژگي‌هاي منفي‌اي داريد، چيزي كه مهم است درك آنها نسبت به شماست. بايد كاري كنيد كه اين تصور مثبت باشد.

۳. آيا واقعاً چيزي به اسم عشق در نگاه اول وجود دارد يا همه اينها افسانه است؟
البته عشق در نگاه اول وجود دارد، اگر كسي از همان ابتدا با معيارهايي كه در ذهن ناخودآگاهتان ليست شده است همخواني داشته باشد، احتمالاً در نگاه اول عاشق او خواهيد شد.

آنوقت به خودتان مي‌گوييد، «يك لحظه صبر كن، اگه تا حالا با او حتي حرف هم نزده‌ام پس از كجا مي‌دانم كه با معيارهاي من جور است يا نيست؟»

خيلي ساده است. معيارهاي شما ممكن است شامل طريقه ايستادن، راه رفتن، حرف زدن يا حتي ارتباط او با ديگران باشد. اگر رفتارها، ظاهر يا هر چيز ديگر او شما را ياد كس ديگري بيندازد اين اتفاق خواهد افتاد.
مثلاً شما را ياد كسي كه قبلاً عاشقش بوديد بيندازد.

ما معمولاً از يك الگو پيروي مي‌كنيم و هميشه عاشق يك تيپ خاص از افراد مي‌شويم. بنابراين اگر كسي شما را ياد كسي بيندازد كه قبلاً عاشقش بوديد، اما در خودآگاهتان ندانيد كه شما را ياد كسي از گذشته‌تان مي‌اندازد، ممكن است در نگاه اول عاشق آن فرد شويد، بدون اينكه بدانيد چرا. آنوقت ممكن است فكر كنيد كه سرنوشتتان بوده كه عاشق او شويد.

 

روانشناسي رفتاري

۶۹ بازديد

روانشناسي رفتاري بررسي ارتباط ميان ذهن و رفتار ما است. پژوهشگران و دانشمنداني كه در زمينه‌ي روانشناسي رفتاري مطالعه مي‌كنند، در تلاشند تا درك كنند دليل رفتارهاي ما چيست و الگوهاي رفتارها و اقدامات ما را بشناسند. رفتارگراها معتقدند كه واكنش‌هاي ما به محرك‌هاي محيطي، اعمال ما را شكل مي‌دهند. پژوهشگران اين حوزه اميدوارند بتوانند با استفاده از رفتارگرايي به شناخت الگوهاي رفتاري و در نتيجه پيش‌بيني رفتار انسان و همچنين حيوانات دست پيدا كنند. در اين صورت انسان‌ها مي‌توانند رفتارها و عادات فردي بهتري در خود ايجاد كنند و از اين طريق جوامع انساني نيز تبديل به مكان‌هاي بهتري براي زندگي شوند.

پرفروش‌ترين كفش‌هاي ورزشي مردانه

رفتارگرايي كه با نام روانشناسي رفتاري نيز شناخته مي‌شود، يك نظريه‌ي آموزشي بر پايه‌ي اين ايده است كه همه‌ي رفتارها از طريق شرطي شدن حاصل مي‌شوند. شرطي شدن از طريق تعامل با محيط رخ مي‌دهد.

بر اساس اين سبك فكري، رفتار مي‌تواند به روشي منظم و قابل مشاهده و بدون توجه به حالت‌هاي رواني دروني بررسي شود.

در سبك فكري رفتارگرايي، اساسا تنها رفتارهاي قابل مشاهده و ملموس بايد در نظر گرفته شوند، زيرا شناخت‌ها، احساسات و حالت‌هاي رواني بسيار ذهني هستند.

رفتارگراهاي سخت‌گير بر اين باورند كه هر فرد به طور بالقوه و بدون توجه به پيش‌زمينه‌ي ژنتيكي، ويژگي‌هاي شخصيتي و افكار دروني‌اش مي‌تواند آموزش ببيند كه هر كاري را در محدوده‌ي توانايي‌هاي فيزيكي‌اش انجام دهد و اين مسئله تنها به شرطي شدن صحيح نياز دارد.

يك تاريخچه‌ي بسيار كوتاه

رفتارگرايي به طور رسمي با انتشار مقاله‌ي كلاسيكي از «جان بي. واتسِن»، روانشناس اهل ايالات متحده، با عنوان «روانشناسي به گونه‌اي كه رفتارگرايان آن را مي‌بينند» در سال ۱۹۱۳ به وجود آمد. اصل مطلبِ اين مقاله به صورت نقل قول زير از واتسِن، كه اغلب به عنوان پدر رفتارگرايي شناخته مي‌شود، به خوبي بيان مي‌شود:

«يك‌دوجين كودك سالم را در دنياي ويژه‌ي خودم، در اختيار من قرار دهيد تا آنها را پرورش دهم. تضمين مي‌كنم كه هر كودكي را كه به طور تصادفي انتخاب كنم، مي‌توانم بدون توجه به استعدادها، علايق، گرايش‌ها، توانايي‌ها، حرفه‌ها و نژاد اجدادش، براي فراگيري هر نوع تخصصي كه بخواهم، مانند پزشك، وكيل، هنرمند، تاجر و حتي گدا و دزد، تربيت كنم.»

به بيان ساده‌تر، رفتارگراهاي سخت‌گير بر اين باورند كه همه‌ي رفتارها نتيجه‌ي تجربه هستند.

هر فردي بدون توجه به پيش‌زمينه‌اش مي‌تواند آموزش ببيند تا با شرطي شدن درست به روشي خاص رفتار كند.

از حدود دهه‌ي ۱۹۲۰ تا اواسط دهه‌ي ۱۹۵۰، رفتارگرايي به سبك فكري غالب در روانشناسي تبديل شد. برخي بيان مي‌كنند كه محبوبيت روانشناسي رفتاري به اين دليل افزايش يافت كه توانست روانشناسي را به عنوان علمي عيني و قابل اندازه‌گيري معرفي كند. پژوهشگران علاقه‌مند بودند كه نظريه‌هايي ارائه دهند كه به وضوح قابل توصيف باشند و به طور تجربي قابل اندازه‌گيري باشند، اما در عين حال بتوانند سهم و اثري در اساس زندگي روزمره‌ي انسان‌ها داشته باشند.

دو نوع اصلي شرطي شدن:

۱. شرطي شدن كلاسيك

شرطي شدن كلاسيك روشي است كه اغلب در آموزش رفتاري به كار گرفته مي‌شود كه در آن يك محرك خنثي با يك محرك طبيعي همراه مي‌شود. در نهايت، محرك خنثي همان واكنش محرك طبيعي را برمي‌انگيزد، حتي بدون اينكه محرك طبيعي خودش را نشان دهد. محرك مرتبط اكنون با نام محرك شرطي شده شناخته مي‌شود و رفتار آموخته شده، واكنش شرطي شده ناميده مي‌شود.

۲. شرطي شدن عامل

شرطي شدن عامل كه گاهي به عنوان شرطي شدن ابزاري از آن نام برده مي‌شود، روشي از يادگيري است كه از طريق تقويت و تنبيه انجام مي‌شود. طي شرطي شدن عامل، يك وابستگي ميان يك رفتار و يك پيامد براي آن رفتار ايجاد مي‌شود. هنگامي كه نتيجه‌ي مطلوب در پِيِ يك اقدام مي‌آيد، احتمال تكرار شدن آن رفتار در آينده بيشتر خواهد شد. از سوي ديگر، واكنش‌هايي كه در پيِ آنها خروجي‌هاي نامطلوب مي‌آيند، نيز در آينده با احتمال كمتري رخ خواهند داد.

نكاتي كه بايد بدانيم

يادگيري مي‌تواند از طريق وابستگي‌ها رخ دهد

روند شرطي شدن كلاسيك با ايجاد يك وابستگي ميان يك محرك محيطي و يك محرك طبيعي انجام مي‌شود. در آزمايش‌هاي كلاسيك «ايوان پاولُف» روانشناس روس، سگ‌ها وقت غذا خوردن را در ابتدا با صداي زنگ و سپس ديدن روپوش سفيد دستيار آزمايشگاه مرتبط مي‌دانستند. در نهايت تنها ديدن روپوش سفيد واكنش ترشح بزاق را در سگ‌ها به وجود مي‌آورد.

عوامل مختلفي مي‌توانند روي روند شرطي شدن كلاسيك تأثير بگذارند

روند شرطي شدن كلاسيك در روانشناسي رفتاري

طي بخش اول روند شرطي شدن كلاسيك كه به عنوان اكتساب شناخته مي‌شود، واكنش‌ها ايجاد و تقويت مي‌شوند. عواملي مانند شدت محرك و زمان‌بندي عرضه‌ي آن مي‌توانند نقشي مهم در سرعت شكل‌گيري وابستگي بازي كنند.

هنگامي كه وابستگي‌اي از بين مي‌رود، به آن خاموشي مي‌گويند كه باعث مي‌شود كه رفتار به تدريج تضعيف شود يا از بين برود. عواملي مانند قدرت واكنش اصلي مي‌توانند در سرعت از بين رفتن آن نقش داشته باشند. براي نمونه، هرچه يك واكنش به مدت طولاني‌تري شرطي شده باشد، از بين رفتن آن مدت بيشتري طول خواهد كشيد.

يادگيري مي‌تواند از طريق تشويق و تنبيه نيز انجام گيرد

يادگيري از طريق تنبيه - روانشناسي رفتاري

رفتارگرايي به نام «بي.اف.اسكينِر»، شرطي شدن عامل را به صورت روندي كه در آن يادگيري مي‌تواند از طريق تقويت و تنبيه انجام شود، توصيف مي‌كند. به طور ويژه‌تر، با شكل‌گيري يك وابستگي ميان يك رفتار خاص و پيامدهاي آن رفتار، شما آموزش مي‌بينيد. براي نمونه، اگر والدين هر بار كه فرزندشان اسباب‌بازي‌هايش را جمع مي‌كند، او را تشويق كنند، رفتار مطلوب همواره تقويت مي‌شود. در نتيجه، فرزند براي جمع و جور كردن به‌هم‌ريختگي‌ها مشتاق‌تر خواهد شد.

برنامه‌ريزي تقويت براي يادگيري مهم است

تشويق براي يادگيري ـ روانشناسي رفتاري

اين روند نسبتا ساده به نظر مي‌رسد. فقط رفتاري را مشاهده كنيد و سپس تشويق يا تنبيه كنيد. با اين حال، اسكينِر دريافت كه زمان‌بندي اين تشويق‌ها و تنبيه‌ها تأثير مهمي در سرعت ايجاد يك رفتار جديد و قدرت واكنش متناظر با آن دارد.

تقويت مستمر شامل تشويق لحظه به لحظه‌ي يك رفتار است و اغلب در ابتداي روند شرطي شدن عامل به كار مي‌رود. اما همانطور كه رفتار آموزش داده مي‌شود، برنامه مي‌تواند به يكي از تقويت‌هاي جزئي روي آورد. اين يعني پس از چند واكنش يا پس از گذشت مدت زمان مشخصي تشويق انجام شود. گاهي تقويت جزئي با برنامه‌اي هميشگي و ثابت انجام مي‌شود. اما در موارد ديگر، تعداد غيرقابل پيش‌بيني‌ و متغيري واكنش بايد ديده شود يا زمان متغيري بايد بگذرد تا تقويت صورت گيرد.

انديشمندان متعددي روي روانشناسي رفتاري تأثير گذاشته‌اند

روانشناسي رفتاري - جان بي. واتسن، روانشناس آمريكايي
جان بي. واتسن، روانشناس آمريكايي

علاوه بر آنهايي كه تا اينجا نام برده شد، تعدادي نظريه‌پرداز و روانشناس مهم نيز بودند كه تأثيرات ماندگاري روي روانشناسي رفتاري گذاشته‌اند. در اين ميان، «ادوارد ثورندايك» روانشناس پيشروي آمريكايي، «قانون اثر» را توصيف كرد و «كلارك هال»، روانشناس آمريكايي، «نظريه‌ي يادگيري» را ارائه داد.

تعداد زيادي روش‌هاي درماني وجود دارند كه ريشه در روانشناسي رفتاري دارند

روش‌هاي درماني زيادي از روانشناسي رفتاري مشتق شده‌اند.

گرچه پس از دهه‌ي ۱۹۵۰، روانشناسي رفتاري بيشتر به عنوان يك علم پس‌زمينه‌اي در نظر گرفته مي‌شود، اما اصول اوليه‌ي آن همچنان مهم هستند. حتي امروزه «تحليل رفتار» اغلب به عنوان يك روش درماني براي كمك به كودكان اُتيسمي و عقب‌مانده براي كسب مهارت‌هاي تازه به كار مي‌رود. اين كار اغلب شامل روندهايي مانند شكل‌دهي (كه در آن تقريب‌هاي نزديك به رفتار مطلوب تشويق مي‌شوند) و زنجير كردن (تقسيم كردن يك كار به بخش‌هاي كوچك‌تر و سپس آموزش و زنجير كردن گام‌هاي متوالي به هم) مي‌شود. ساير روش‌هاي رفتاردرماني شامل درمان ناسازگاري، حساسيت‌زدايي منظم، اقتصاد رمزي، مدل‌سازي و مديريت احتمال مي‌شود.

روانشناسي رفتاري نقاط قوتي دارد

رفتارگرايي بر پايه‌ي رفتارهاي قابل مشاهده است. بنابراين گاهي كمّي‌سازي و جمع‌آوري داده‌ها در هنگام انجام پژوهش راحت‌تر است. روش‌هاي درماني مؤثر مانند مداخله‌ي رفتاري شديد، تحليل رفتاري، اقتصاد رمزي و آموزش تجربي مجزا همگي ريشه در رفتارگرايي دارند. اين روش‌ها اغلب در تغيير رفتارهاي ناهنجار و آسيب‌رسان، هم در كودكان و هم در بزرگسالان بسيار مفيد هستند.

روانشناسي رفتاري نقاط ضعفي هم دارد

نقاط ضعف و نقاط قوت روانشناسي رفتاري

منتقدين بسياري در اين باره بحث مي‌كنند كه رفتارگرايي يك روش تك‌بعدي براي درك رفتار انسان است. آنها بيان مي‌كنند كه نظريه‌هاي رفتاري، اراده‌ي آزاد و تأثيرات دروني مانند حالت‌ها، انديشه‌ها و احساسات را به حساب نمي‌آورند. همچنين اين سبك فكري ساير انواع يادگيري را كه بدون استفاده از تشويق و تنبيه صورت مي‌گيرند، به حساب نمي‌آورد. به علاوه، انسان و حيوانات مي‌توانند رفتار خود را در هنگام دريافت اطلاعات جديد اصلاح كنند، حتي اگر آن رفتار از طريق تشويق و تقويت تثبيت شده باشد.

روانشناسي رفتاري از ديدگاه‌هاي ديگر متفاوت است

يكي از فوايد اصلي رفتارگرايي اين است كه به پژوهشگران اين امكان را داده است تا رفتارهاي قابل مشاهده را به روشي علمي و منظم بررسي كنند. هرچند بسياري از انديشمندان بر اين باور بودند كه اين سبك فكري به دليل ناديده گرفتن برخي از تأثيرات با‌اهميت روي رفتار، كمبودهايي دارد. براي نمونه، «فرويد» معتقد بود كه رفتارگرايي به دليل به حساب نياوردن انديشه‌هاي ذهني ناخودآگاه، احساسات و آرزوهايي كه كارهاي انسان را تحت تأثير قرار مي‌دهند، دچار شكست شده است. انديشمندان ديگر مانند «كارل راجِرز» و ديگر روانشناسان انسان‌گرا عقيده داشتند كه رفتارگرايي بسيار خشك و بسيار محدود است و در مد نظر قرار دادن وساطت‌هاي شخصي شكست خورده است.

اخيرا روانشناسي زيست‌شناسي بر قدرت مغز و بازي‌هاي ژنتيكي روي تعيين و تأثيرگذاري بر اعمال انسان تأكيد كرده است. روش ادراكيِ روانشناسي روي روندهاي رواني مانند انديشيدن، تصميم‌گيري، زبان و حلِ‌ مسئله تمركز دارد. در هر دو مورد، رفتارگرايي اين روندها و تأثيرات را به نفع بررسي فقط و فقط رفتارهاي قابل مشاهده ناديده مي‌گيرد.

نكته‌ي آخر

يكي از نقاط قوت برجسته‌ي روانشناسي رفتاري توانايي مشاهده‌ و اندازه‌گيري واضح رفتارها است. نقاط ضعف اين روش شامل شكست در بررسي روندهاي شناختي و زيست‌شناسي كه روي اعمال انسان تأثير دارند، مي‌شود. در حالي كه روش رفتاري ممكن است نيروي غالبي نباشد كه زماني بوده است، هنوز هم اثر بزرگي روي درك روانشناسي انسان دارد. روند شرطي شدن به تنهايي براي درك بسياري از انواع مختلف رفتارها، از چگونگي يادگيري انسان گرفته تا پيشرفت‌هاي زبان، به كار گرفته شده است.

اما شايد بزرگ‌ترين سهم روانشناسي رفتاري در كاربردهاي عملي آن نهفته باشد. روش‌هاي آن مي‌تواند در اصلاح رفتارهاي مسئله‌ساز و تشويق واكنش‌هاي مثبت‌تر و سازنده‌تر نقش مهمي داشته باشد. بيرون از روانشناسي، والدين، معلمان و مربيان حيوانات و بسياري افراد ديگر از اصول اوليه‌ و پايه‌اي رفتاري براي كمك به آموزش رفتارهاي جديد و از بين بردن رفتارهاي ناخواسته و نامطلوب استفاده مي‌كنند.

روانشناسي در محيط كار

۶۸ بازديد

شاد بودن نه تنها مراحل زندگي هر فرد را تحت تاثيرات مثبت قرار مي دهد بلكه در محيط كار نيز همين شاد بودن در جهت هر چه بهتر انجام شدن كار نقش بسزايي دارد. بطوريكه انرژي مثبتي كه از يك فرد شاد انتقال مي يابد اثرات معجزه آسايي دارد كه نگو و نپرس :

• افراد شاد، بهتر از ديگران كار مي‌كنند:
- افراد شاد، حامل پيام‌ها و رفتارهاي شادي‌بخش هستند و در محيط كار، روابط خوبي با همكاران دارند در نتيجه:
- در كار گروهي، همكاري بهتري خواهند داشت.
- اگر مدير باشند، روابط خوبي با كاركنان دارند.
- اگر در مشاغل اداري و خدماتي باشند، مشتريان راضي‌تر خواهند بود.
- اگر در بخش فروش باشند، ميزان فروش بيش‌تري خواهند داشت.

• افراد شاد، خلاق‌ترند:
اگر افراد در يك روز كاري، داراي خلق‌وخوي شادي باشند، به احتمال زياد نسبت به روزهاي ديگر، خلاق‌تر هستند. از نظر فرآيند شناختي، افراد شاد به لحاظ رواني، منعطف و گشوده‌ ذهن بوده و تفكر خلاق دارند.

• افراد شاد، به‌جاي آن‌كه مرتب شكايت كنند مشكلات را حل مي‌كنند:
وقتي شغل خود را دوست نداشته باشيد، هر كپه‌ي خاك به‌نظر يك كوه مي‌آيد. دشوار است بتوانيد هر مشكلي را بدون زحمت و تلاش و فقط با نق‌زدن حل‌كنيد. شادبودن موجب مي‌شود كه به مشكلات، از جنبه‌هاي مختلف بنگريد.

• افراد شاد، انرژي بيش‌تري دارند:
افراد شاد، از انرژي بيش‌تري برخوردارند بنابراين بهتر مي‌توانند از عهده‌ي كارها برآيند.

• افراد شاد، خوش‌بين‌ترند:
افراد شاد، مثبت‌انديش‌تر و داراي چشم‌انداز مثبتي هستند. دكتر "مارتين سيلگمن" خوش‌بيني را روشي براي موفقيت و بهره‌وري بيش‌تر مي‌داند.

• افراد شاد، باانگيزه‌ترند:
انگيزه‌ي كم به‌معني بهره‌وري پايين است. يكي از روش‌هاي مطمئن افزايش انگيزش در افراد، تقويت روحيه‌ي شادابي در آنان است.

• افراد شاد، كم‌تر بيمار مي‌شوند:
اگر شغل‌تان را دوست نداشته باشيد، احتمال اين‌كه به بيماري‌هايي مانند ديابت، فشارخون، سردرد، زخم معده، ديسك كمر و... مبتلا شويد، زياد است. افراد غمگين، بيش‌تر مستعد استرس‌ها و افسردگي‌هاي شغلي هستند. نتايج مطالعه‌اي كه در زمينه‌ي تأثير فشارهاي شغلي بر سلامت در ميان بيش از دوهزارنفر از پرستاران در "آمريكا" صورت‌گرفت، نشان‌مي‌دهد پرستاراني كه شغل خود را دوست ‌ندارند، بيش از ديگران در معرض ابتلا به ساير بيماري‌ها هستند و سلامت جسمي و درماني آنان، بيش‌تر از كم‌‌تحركي و سيگاركشيدن، در معرض خطر مي‌باشد.

• افراد شاد، آموزش‌پذيرترند:
وقتي شاد و در كمال آرامش هستيد، ذهن‌تان براي يادگيري مطالب جديد، آماده‌تر است؛ درنتيجه بهره‌وري افزايش مي‌يابد.

• افراد شاد، كم‌تر نگران خطاكردن هستند؛ در نتيجه كم‌تر مرتكب خطا مي‌شوند:
وقتي در محيط كار، شاد هستيد، خطاهاي تصادفي، كم‌تر شما را دچار هراس مي‌كند؛ به خودتان مسلط مي‌شويد و از اين خطا پند مي‌آموزيد و به كارتان ادامه مي‌دهيد، به ديگران نمي‌گوييد: "دست و پايم را گم‌كرده‌ام، كار را شما ادامه دهيد"؛ بلكه استوار و محكم مسؤوليت خطا را پذيرفته، عذرخواهي كرده و آن را جبران مي‌كنيد. اين نگرش همراه با آرامش، بدين معني‌ست كه احتمال بروز خطا را كم كرده‌ايد.

• افراد شاد، بهتر تصميم مي‌گيرند:
روش‌هاي كاري افراد غمگين، حادثه‌ساز است چون تمركز حواس كافي ندارند، در چارچوب اهداف سازمان فعاليت نمي‌كنند و اين‌كه آني تصميم‌بگيرند، زياد است

روانشناسي شناخت مردان

۷۱ بازديد

روانشناسي مردان

مردان چند صفت متمايز دارند. مردان به خاطر ساختار مغزي خود نمي توانند به خوبي زنان روي چند مسئله همزمان متمركز شوند.بنابراين در مواقعي كه دوست داريد از او بهره وري احساسي كنيد .ذهن او را پرت نكنيد. تصور نكنيد او هم مانند شما مي تواند همزمان هم به حرف هاي شما گوش دهد و هم مشغول كاري ديگر مثل مطالعه يا تماشاي تلوزيون بنشيند.

مردان و زنان چند تفاوت اساسي با هم دارند.
اول اينكه قسمت نيمكره راست مغز مردان كه اعمالي نظير كسب مهارت هاي فيزيكي و تطابق هاي چشمي و ماهيچه اي را انجام مي دهد از نيم كره چپ آنها بزرگتر است.اما در زنان نيمكره چپ مغز كه مهارتهايي چون بيان احساسات ومهارتهاي گفتاري را به عهده دارد به اندازه نيمكره راست آنها مي باشد.
بنا براين طبيعي است كه مردان از نظر احساسات و عواطف عملكردي پايين تر از زنان داشته باشند. تا جايي كه،مردان اگر سخنوران ماهر، و در رشته فلسفه و روانشناسي هم متبحر باشند، در بيان احساسات خود بسيار ضعيف تر از زنان مي باشند.

تفاوت بعدي وظايفي است كه از ابتدا به دوش مردان افكنده شده است.
مردان چون از قديم، كار و مسئوليتي بر عهده داشته اند اكنون هم اگر وظيفه و مسئوليت را از آنان بگيريد از مرد بودن خود منزجر مي شوند. مرداني كه موقعيت شغلي و مسئوليت خانوادگي و اجتماعي خاصي، بر عهده ندارند در خود احساس كمبود و حقارت مي كنند.اين گونه مردان به حمايت بيشتري نياز دارند تا خلاء بيشتري را در زندگي خود احساس نكنند.
تفاوت ديگر، مربوط به نوع تربيت مردان است. در ابتدا به همه مردان آموخته اند كه آنان موجود برتر از زن هستند. مردان بايد احساسات خود را كنترل كنند و اگر زنان را دوست دارند تنها به ديد رحم و شفقت و وسيله در آنها بنگرند.

در عصري كه ما در آن زندگي مي كنيم، زنان مي خواهند پا به پاي مردان از زندگي لذت ببرند. و مردان احساسات آنها را درك كنند. و روحياتشان را با عواطف زنانه تطبيق دهند. آنان براي دست يافتن به اين مقصود، ضمن اينكه نبايد سعي كنند بر مرد محبوب خود استيلا يابند و او را در بند خود در آورند.اما از جانب ديگر هم نبايد رفتار مادر گونه به خود بگيرند وتنها در جهت ارضاي خواسته هاي مرد خود گام بردارند چرا كه ناچار مي شوند محبت را از او گدايي كنند.

مرد براي آنكه بتواند مدت زيادي در كنار يك زن بماند و او را خرسند كند، نياز به كسب يك سري از مهارتها دارد. و اين هنر زنان موفق است كه بتوانند هم مردان را بهتر بشناسند وهم مهار ت هايي چون قابليت و توانايي بيان احساسات ، صميميت، حمايتگر بودن و عشق ورزيدن را به مرد مورد علاقه خود آموزش دهند.

روانشناسي مردان

مردان را بيشتر بشناسيد

مردان دوست دارند زنان هنگام صحبت سراغ اصل مطلب بروند و صحبتهاي بيهوده نكنند. اما زنان دوست دارد براي تعريف كردن هر موضوعي به جزئيات بپردازند.هرگاه براي مرد مورد علاقه خود موضوعي را بيان مي كنيد،تصور نكنيد با يك زن روبرو هستيد كه از شنيدن جزئيات موضوع لذت مي برد،بلكه مرد دوست دارد هر چه زوتر از صحبت شما نتيجه گيري كند.

زنان احساس خود را فرياد مي زنند. ومردان در سكوت عشق مي ورزند. بنا براين سكوت مردان را حمل به بي محلي آنها ندانيد و سعي كنيد به او بفهمانيد كه بايد دوست داشتن را هميشه بر زبان آورد.از طرف ديگر سعي نكنيد همه افكار خود را بر زبان جاري كنيد چرا كه حرف هاي بي مورد و صحبت كردن پيرامون افكار دروني مردان را خسته مي كند.پس سعي كنيد براي ابراز احساسات او را به حرف آوريد اما خود تان به اندازه نياز صحبت كنيد.

مردان همين كه در دل، به زن مورد علاقه خود مهر مي ورزند تصور مي كنند،اين مقدار عشق و محبت دروني براي يك زن كافي است.در حال كه زنان دوست دارند، مردان، عشق و محبت را پيوسته بر زبان جاري كنند.

مردان چون هميشه به راه حل فكر مي كنند همين كه ناآرامي زن را مشاهده كردند،به فكر راه حل مي افتند.در حالي كه همه اين در هم ريختگي هاي زن، ريشه در دريافت نكردن احساس و توجه مرد دارد،و مردان چون به اين مطلب واقف نيستند راه حل ارائه مي دهند و زنان چون نمي دانند مردان به اصل موضوع پي نبرده اند، عصباني مي شوند.
نگراني و ترس مرد رگ عصبانيت او را به جوش مي آورد و از اينجا بگو مگو ها و جر و بحث ها آغاز مي شود درحالي كه مرد مي توانست با بوسيدن و در آغوش كشيدن زن، كانون احساس او را سيراب كند.
 

موضوع را با وسيله اي توجيه كنند.

در مواقع مشاهده ناتواني و اشتباه در مردان بهتر است،موضوع را به شكلي بيان كنيد كه بخواهيد او را كم تقصير جلوه دهيد و گناه كار را بر گردن عوامل ديگر بيندازيد تا او خودش ناچار شود اعتراف كند كه مشكل كار در چه بوده است.

هرگز نخواهيد از راه موفقيتهاي مالي و اجتماعي، به مرد مورد علاقه خود شخصيت بدهيد،بدون آنكه نشان دهيد او را به خاطر خودش دوست داريد.يا عاشق توانايي هاي مردي شويد، بدون آنكه خودش را دوست داشته باشيد.موفقيت ها و توانايي هاي يك مرد ابزار پيشرفت اجتماعي او به حساب مي آيند كه لزوماً اين ابزار در زندگي شخصي و در راه ارتباط با زنان، وسيله هاي مناسبي به حساب نمي آيند.

گاهي مردان در حرف زدن،شعر خواندن و رفتاري كه مربوط به احساسات است،ماهر مي باشند اما همين مردان هم، توانايي بيان احساسات خود را ندارند.اينگونه افراد،با زبان سر آگاه هستند اما با زبان دل بيگانه اند.

مهمترين اصل در مردان اين است كه، مردها كمتر از زنان به عشق و روابط عشقي اهميت مي دهند.دليل آن هم اين است كه مردان هويت خود را از ناحيه شغل و موفقيتهاي اجتماعي تعريف مي كنند و زنان بر اساس روابط عشقي خويش. كه اين مسئله تا حدودي باز مي گردد به ساختار مغزي مرد و نوع تربيت او، بنابراين به مردان اجازه دهيد، تا موقعيتهايي همچون كار و فعاليتهاي مختلف را در اولويت برنامه هاي خود قرار دهند تا بتوانند با حل آنها، تفكر خود را به سمت احساسات و عواطف سوق دهند.اما هر گز به آنها اجازه ندهيد تا روابط عاطفي شما را هم فداي كار و فعاليت خود كنند.


لذا توصيه ميكنيم :
به مردان قدرت دهيد تا صميميت شان فوران كند.
مرد را حلال مشكلات بدانيد.
مرد را تأييد كنيد. به او اعتماد كنيد.
مرد عاشق تشويق است.
مرد دوست دارد كه از او قدرداني شود.
مرد بايد ستايش شود.
مرد را مطلقاً سركوفت نزنيد.
مرد را با اندرز دادن و نصيحت كردن از خود نرانيد.
با مردها خيلي صحبت نكنيد. اگر ساكت است به سكوت نياز دارد.


اگر جايي قدرت مردي را ناديده بگيريد تا آن را مورد انتقاد قرار دهيد مرد كلافه مي شود و از شما متنفر مي گردد و رشته هاي صميميت از هم گسسته مي شود شما مي پنداريد واقعيت را مي گوئيد! اين درست، ولي هزاران مشكل مي آفرينيد.

سوال كردن از مرد خشمگين، بر شدت خشم او مي افزايد.
راه محبت به مرد قدرداني و تشكر از او و راه ديگر ناديده گرفتن اشتباهاتش است.
تشكر و قدرداني از تصميمات و اقدامات مرد و ناديده انگاشتن اشتباهات او، راه مستقيم نفوذ به قلب مرد است.
مردها نياز دارند از كارشان تشكر شود اين مهر و حمايتي است كه مرد از زن انتظار دارد.
مردها در سكوت به هدف هاي خود مي رسند و احساس امنيت خاطر بيشتري مي كنند. با شستن اتومبيل و يا ورزش كردن مي توانند در سكوت، افكار خود را منظم كنند.
وقتي مرد همسرش را درك مي كند با او وقت بيشتري را مي گذراند.

رازهايي درباره مردان

رازهايي درباره مردان

بايد به مردها بفهمانيم كه مورد قبول هستند، آن موقع انتقاد يا پيشنهاد را مي پذيرند.
مردها با خونسردي و كوچك جلوه دادن مشكل، با يكديگر همدردي مي كنند.
اين حالت مختص مردان است:مردان ممكن است از هر نوع مساله اي كه باعث بحث و دعوا شود دوري مي كنند.
رمز به كمال رساندن مرد اين است كه ياد بگيريم چگونه محبت مان را از طريق احساساتمان بيان نماييم نه از طريق رفتارمان.


فراموش نكنيد: مردان، وقت شناسي،رفتار غيرآمرانه،خلاصه گويي،به صراحت سخن گفتن،استفاده از كلمات صحيح را بهتر مي پذيرند.
مردها را بهتر بشناسيد قديمي ها ضرب المثلي دارند كه مي گويد :«پنج انگشت دست يكجور نيستند.» اين جمله بسيار تامل برانگيز است. وقتي پنج انگشتي كه داراي يك شكل و يك جنس هستند با هم فرق مي كنند چگونه مي توان توقع داشت كه دو چيز با ظاهر و جنسي كاملاً متفاوت، يكي باشند و با هم مو نزنند.
يكي از مصاديق اين مسئله ارتباط زن و شوهر با يكديگر است. در واقع چون دختر و پسر هر يك در وادي متفاوتي از هم بزرگ شده و تربيت يافته اند، وقتي با هم ازدواج مي كنند و يكي مي شوند به دليل تفاوت هايشان دچار مشكلات عديده اي شده و گاه به همين دليل شيريني زندگي مشتركشان رو به تلخي و جدايي ميگرايد. مهمترين راه مقابله با اين مشكل و رفع آن از ديد بسياري از متخصصين امر خانواده شناخت جنس مخالف است. به همين دليل بر آن شديم تا در اين مقاله اخلاق و روحيات مردان را بيشتر ارزيابي و شناسايي نماييم تا با بدين وسيله بسياري از افراد قبل از ورود به زندگي مشترك، بسياري از نقاط ضعفشان را حل نمايند.


1.تشكر و قدرداني: يكي از اخلاقيات مرسوم ميان انسان ها اين است كه اگر فردي براي ديگري كاري هر چند كوچك انجام دهد فرد مقابل قطع و يقين از وي تشكر و سپاسگذاري مي نمايد. اما متاسفانه اين مسئله مهم گاه در زندگي زناشويي فراموش مي شود و زن و مرد مدتي پس از عقد كه ديگر خودماني مي شوند از ياد مي برند كه از يكديگر تشكر كنند.
يادمان باشد وقتي از مردها به خاطر كارهاي كوچك و بزرگشان تشكر مي كنيم، هم مُهر تأييدي بر مردانگي شان زده ايم و هم به آنها نشان داده ايم كه همچنان زحمات و موهبتهايش را مي بينيم و ارج مي نهيم.
قدرداني از مردها به آنها شوق و نيرويي جديد براي كار كردن مي دهد.


2.اجتناب از مقايسه: مقايسه كردن مردها با ديگران وحشتناك ترين كاري است كه خانم ها مي توانند انجام دهند. زيرا مردها معتقدند كه همه تلاششان را براي بهبود زندگي شان انجام مي دهند اما وقتي همسرشان آنها را با ديگري مقايسه مي كند، احساس مي كنند موجوديت فعاليت ها و فداكاري هايشان زير سوال رفته است. به همين دليل گاه عكس العمل هاي بدي چون زير سوال بردن همسرشان را در پي مي گيرند.
يادمان باشد هميشه و از همان ابتدا (دوران عقد) سعي كنيم حس مقبوليت همسرمان را بر انگيزيم.


3.تعريف و تمجيد كردن:به جاي مقايسه نامزدتان (مرد) با ديگران و به رخ كشيدن اشتباهاتش، سعي كنيد مدام از خوبي هاي وي و كارهاي درستش (هرچند اگر كم هستند) تعريف و تمجيد كنيد.
تعريف از خوبي هاي مردان يعني پررنگ كردن آن خوبي براي مرد و تكرار مداوم آن و حتي ترغيب وي به انجام كارهاي خوب و درست بيشتر.

نياز هر مرد به تشويق هاي همسرش
نياز مرد است كه احساس كند قوي و قدرتمند است. او مي خواهد حامي زنش باشد. مرد مي خواهد كه دد و ديو را بكشد و زن را نجات بدهد.
مرد به اين نياز دارد كه زنش نشان دهد به قدرت او براي رسيدن به خواسته هايش در زندگي احتياج دارد. مردها از زنانشان مي خواهند به آنها احساس قدرتمند بودن بدهند. مردها مي خواهند رئيس خانواده باشند. منظورم آن نوع رياست مردان در دوران غارنشيني نيست كه موي زنان را مي گرفتند و آنان را با خود روي زمين مي كشيدند، اما مرد احتياج دارد كه رهبر خانواده باشد.
يك مرد از زنش احترام، مهرباني، عشق و محبت مي خواهد.
مرد مي خواهد در نظر زنش مهمترين شخص مورد علاقه او باشد.
مرد به اين نياز دارد كه زنش نشان دهد به قدرت او براي رسيدن به خواسته هايش در زندگي

 
زنان به راحتي قادرند احساسات و عواطف خود را تغيير دهند.مثلا پس از آنكه عصباني شدند همه چيز را فراموش كنند و به ابراز احساسات مشغول شوند اما مردان چون اين توانايي را ندارند،واكنش هاي منفي مانند عصبانيت قهر كردن و...شما را ابدي تصور مي كنند
 

احتياج دارد. مرد بايد نان آور اصلي خانواده باشد. هر مرد بايد در نبرد و جبهه اي پيروز شود تا به اين باور برسد كه مي تواند اژدها را بكشد. مراقبت از خانواده و تأمين افراد خانواده اش در حكم جبهه هاي نبرد مرد هستند.
مرد به اين احتياج دارد كه تأييد شود، مورد قدرداني واقع شود، زنش به او احترام بگذارد، آن هم به اين دليل كه او مردي واجد شرايط است.
مرد به اين احتياج دارد كه زن به علايق او علاقه نشان بدهد.
مرد به اين احتياج دارد كه وقتي از سر كار به خانه مي آيد، زنش با روي خوش از او استقبال كند.
مرد به اين احتياج دارد كه زنش به روزي كه او پشت سر گذاشته علاقه نشان دهد.
مرد به تشويق هاي زنش احتياج دارد تا يك مرد باشد.


4.اطمينان: اطمينان و اعتماد داشتن يكي از مهمترين خواسته هاي مردان از همسرشان است. مردها دوست دارند از همان ابتداي دوران آشنايي و عقد همسرشان به آنها تكيه كنند و حل مشكلات را به آنها بسپارند.


5.غار تنهايي:برخي از اوقات كه مشكلات زندگي خيلي به مردها فشار مي آورد آنها براي مقابله با اين مشكلات به غار تنهايي شان پناه مي برند. در اين مواقع آنها انتظار دارند همسرشان بيشتر از گذشته مراقب رفتارهاي خود باشد و سعي نكند با برخي رفتارها و كارها مزاحم تنهايي وي شود. خانم ها بايد بدانند كه اين حالت مردها خيلي دوام ندارد و پس از مدتي از بين رفته و مرد آرام آرام به حالت طبيعي خود باز مي گردد.
شناخت مردان در زندگي مشترك
شوهرتان دوستتان دارد

روانشناسي درباره مردان

روانشناسي درباره مردان

اگر همسرتان كارهاي زير را انجام مي دهد، بدانيد كه دوستتان دارد.

1. وقتي به چشمانتان خيره شده مچ او را مي گيريد
چشمهاي مردان پنجره اي باز به روح و روان آنها است. شما از چشم هاي آنها مي توانيد بفهميد در قلبشان چه مي گذرد. مردها هميشه به وسايل و لوازم و اشخاصي كه دوستشان دارند خيره مي شوند. اگر به شما خيره شدند بدانيد كه محبتشان سرشار است و علاقه شان عميق. نگاه كردني كه دوست داشتن را نشان مي دهد دو نوع است:يك نوع آن نگاه مخفيانه است(يعني شما در انجام كاري در حال نگاه كردن مچشان را مي گيريد). نوع دوم نگاه مداوم است.
مردها براي ابزار احاساتشان ملاحظه كار هستند. اگر آنها چشمانشان را به سرعت بستند، درحقيقت سپرشان را در برابر شما پايين آورده اند.

2. آشپزخانه را با وسايل و خوراكي هايي كه دوست داريد پر مي كند
اگر ديديد آشپزخانه تان پر از بيسكويت، پفك، و آنچه كه دوست داريد است، كار شوهرتان است.

3. اگر شوهرتان درمود جايي كه مي خواهيد در 3 سال آينده زندگي كنيد صحبت كرد
به شما مي گويد كه قصد دارد منزلتان را عوض كند.

با گفتن اين حرف به شما مشخص است كه آينده اش را با شما مي بيند

4. اگر شوهرتان هميشه لباسي كه شما برايش انتخاب كرديد را پوشيد
اعتماد كردن به زنان در غالب لباس پوشيدن موردي است كه تقريبا هيچ مردي به آساني آن را انجام نمي دهد. نه اينكه بخواهند با اين كارشان به شخصيت خودشان ضربه وارد كنند بلكه با اين كار به ما احساس غرور و برتري مي دهند. البته اين يكي از نشانه هاي ضعف شخصيتي است. migna.ir پس هر موقع كه لباسي را پوشيد كه كاملا مشخص است خودش آن را انتخاب نكرده نشان مي دهد كه به شما اجازه داده تا شما او را تحت كنترل خودتان درآوريد و لباس پوشيدنش را مطابق با ميل شما تنظيم كند. درواقع او با اين كار ممكن است خنده و تمسخر ديگران را تحمل مي كند تا شما را خوشحال كند.

5. در مكان هاي عمومي همسرتان كنار شما مي ايستد
وقتي كه بيرون از خانه هستيد اگر همسرتان كنارتان ايستاد نشان مي دهد كه در زندگي تان هم هميشه در كنارتان است.

6. هميشه جواب دادن تلفن را به شما واگذار مي كند.
اگر شوهرتان نمي دانست پشت خط چه كسي است و شما را در جواب دادن تلفن راحت گذاشت به اين معني است كه موردي براي پنهان كردن شما ندارد. زيرا ممكن است پشت خط مادر كنجكاوش يا حتي نامزد قبلي اش باشد و شما بتوانيد از آنها اطلاعات زيادي كسب كنيد. پس زماني كه همسرتان شما را در جواب دادن به تلفن راحت گذاشت، نشان مي دهد كه شما را در اطلاعات شخصي اش خودماني و صميمي محسوب كرده است. و اين به معني اين است كه براي زندگي با شما به مدت طولاني برنامه ريزي كرده است.

علاوه بر سهيم دانستن طرف مقابل در اسرار خود، اگر مردي به شما اجازه اختيار تماسهاي تلفني اش و دركل تلفنش

هرگز از مردي به طور مستقيم و به شكلي كه بخواهيد توانايي هاي او را زير سوال ببريد،از او انتقاد نكنيد اين نوع انتقاد مانند آن است كه بخواهيد نسبت به زيبايي يك زن انتقاد كنيد.

را داد مانند اين است كه به شما كليد قلمرو اقتدار و استقلالش را داده. در اختيار گذاشتن اطلاعات شخصي چيزي است كه تنها كساني انجام مي دهند كه عاشق طرف مقابلشان باشند.

روانشناسي مردان عاشق

روانشناسي مردان عاشق و رازهايي درباره آن ها


از كجا بفهميم مردي عاشقمان است:
• نامزدتان قبل از رسيدن شما، به رستوران مي رسد.
• اسامي دوستان شما را به خاطر دارد.
• در ايام تعطيل سعي مي كند به بهترين نحو وقت را با شما سپري كند.
• درمورد خانواده شما سوال مي كند.
• اسراري كه بهترين دوستش به او گفته را با شما درميان مي گذارد.

اما توصيه هايي براي مردان عزيز:

يك مرد واقعي محكم و قوي است
يك مرد واقعي گريه نمي كند، زاري نمي كند، شكايت از چيزي نمي كند، بيمار نميشود، و لازم نيست هر بار كه عطسه كرد به پزشك مراجعه كند. يك مرد واقعي تصميم مي گيرد و با عواقب و نتايج اين تصميمات روزگار مي گذراند.
يك مرد واقعي مسئوليت اعمال و حرف هاي خود را بر عهده مي گيرد. يك مرد واقعي، محكم و استوار است. و با سختي هاي زندگي مقابله مي كند. يك مرد واقعي خشن و سرسخت است و از خود احساسات نشان نمي دهد. يك مرد واقعي ستون فقرات خانواده است و نمي تواند از خود ضعف نشان دهد. اگر از عنكبوت مي ترسيد، مسلماً يك مرد واقعي نيستيد.


يك مرد واقعي متمركز است
يك مرد واقعي تفاوت بين مهم بودن چيزي و مهم نبودن آن را مي فهمد. يك مرد واقعي وقت خود را صرف كارهاي بيهوده اي كه هيچ عايدي براي او ندارند، نمي كند. مطمئناً كارهاي زيادي براي تفريح و سرگرمي وجود دارد، اما او بايد براي انجام اين كارها هم دليل داشته باشد. يك مرد واقعي خود را روي قدرت، پول و خانواده اش متمركز ميكند. هيچگاه خود را روي سكس متمركز نمي كند. سكس در نتيجه ي داشتن قدرت، پول و خانواده، خود به خود به سراغش مي آيد.

يك مرد واقعي، اهميت خانواده را درك مي كند
يك مرد واقعي خانواده اش را قدرتمند نگاه مي دارد و به تاريخچه ي خانوادگي خود اهميت زيادي مي دهد. يك مرد واقعي مي داند كه فرزندانش هديه اي از جانب خداوند هستند و بايد با آنها به خوبي رفتار كند، هرچند هر از گاهي بايد براي آنها قوانين و مقرراتي تعيين كند.

يك مرد واقعي غيبت نمي كند
يك مرد واقعي دهانش را مي بندد و اطلاعاتش را درمورد ديگران پيش خود نگاه ميدارد. يك مرد واقعي در بحث هاي هيچ و پوچ شركت نمي كند و درمورد چيزهايي كه از آن اطلاع ندارد و مطمئن نيست حرف نمي زند.

يك مرد واقعي هميشه سر حرفش هست
هر وقت قولي بدهد، آن را عمل مي كند. و اگر بداند كه از عهده ي انجام قولي بر نمي آيد، هيچوقت حرفش را نمي زند. يك مرد واقعي مردن را به شكستن عهدش ترجيح مي دهد. او مي داند كه حرفش نيز بايد به قدرت عملش باشد.

يك مرد واقعي تلاش مي كند تا الگو باشد

يك مرد واقعي هميشه به خود و ديگران احترام مي گذارد، مگر اينكه مورد بي احترامي قرار گيرد. او الگو و نمونه اي براي پيروان خود و به خصوص فرزندانش است. من هيچوقت كارهايم را به خانه نمي آورم، به همين دليل فرزندانم من را فقط به عنوان يك پدر ميشناسند. شما نيز بايد همين كار را بكنيد. يك مرد واقعي هيچگاه اجازه نمي دهد كه فرزندانش پي به ضعف هاي او ببرند.

يك مرد واقعي پول مورد نيازش را خود به دست مي آورد

يك مرد واقعي در انتظار صدقات و نيكوكاري هاي ديگران نمي نشيند. و پول پدرش نيز براي او كفايت نمي كند. او خود در جستجوي روزي خود بر مي آيد و اگر از پدرانش به او ارثيه اي برسد، به جاي هدر دادن آن، ده برابرش مي كند.

يك مرد واقعي زن نما نيست
يك مرد واقعي در گوشهايش گوشواره نمي اندازد و موهايش را بلند نمي كند. روي سينه و شكمش را نمي تراشد. او مي داند كه به استثناي آرايشگرش، ساير ملزومات و نيازهاي بهداشتي او بايد توسط يك زن انجام گيرد. يك مرد واقعي بايد حداقل سه دست كت و شلوار در كمد داشته باشد و حداقل سه بار در هفته بايد كت و شلوار بپوشد. يك مرد واقعي مي داند كه چطور بايد شيك باشد.

نكته ي ديگري كه بايد به خصوصيات يك مرد واقعي اضافه كنم اين است كه:يك مرد واقعي همه چيز را ساده مي گيرد. اگر لغات و اصطلاحات قلمبه سلمبه بلد باشد، به ندرت از آنها استفاده مي كند و سعي مي كند درمقابل افرادي فقط از آنها استفاده كند كه تصور مي كنند از او بالاتر و برتر هستند.

 

روانشناسي شناخت زنان

۸۰ بازديد

ذهن زنان را بشناسيد

زنان و مردان با هم تفاوت هاي اساسي دارند. اين جمله ديگر آنقدر تكراري شده كه براي درك آن نياز به توضيح بيشتري نيست. زن و مرد از دو جنس مختلف با روحيات متفاوت هستند و براي آن كه بتوانيد با موجودي كه تا اين حد با شما متفاوت است زندگي خوبي داشته باشيد بايد او را بشناسيد.

 

ذهن زنان,روانشناسي زناشويي

 

 

اين ويژگي هاي زنانه را بشناسيد تا بيشتر پي به خصوصيات زنان ببريد:

 

1.پيوندجويي

روان‌شناس‌ها مي‌گويند اگر فقط يك فرق بين زن‌ها و مردها باشد اين است كه براي زن‌ها ارتباط برقرار كردن با ديگران مهم‌ترين چيز است و براي مردها استقلال و اقتدار. اين‌كه زن‌ها خيلي بيشتر به ارتباط با ديگران اهميت مي‌دهند، از همان كودكي شروع مي‌شود. حتماً همه‌ي شما ديده‌ايد دخترها عروسك را به‌عنوان اسباب‌بازي اصلي انتخاب و با آن ارتباط برقرار مي‌كنند. ‌روان‌شناس‌ها به اين ويژگي زنانه «پيوندجويي» مي‌گويند.

پيوند با خانواده‌ي پدري

زن‌ها از مردها پيوندجوتر هستند و براي رابطه با ديگران اهميت بيشتري از مردان قائل‌اند. يكي از مهم‌ترين كساني كه زن‌ها براي رابطه با آنها انرژي مي‌گذارند، خانواده‌ي پدري‌شان است. از خواهر، مادر، برادر و پدر گرفته تا بچه‌هاي خواهر‌ و برادرها و دايي و عمو و عمه و خاله همه و همه مي‌توانند در دايره‌ي دغدغه‌هاي يك زن قرار بگيرند و از همه‌ي آنها خبر بگيرند. معمولاً مردها اين رفتار همسران‌شان را در تقابل با قدرت خودشان مي‌دانند و براي همين از زن‌ها مي‌خواهند بين خانواده و شوهرشان به يكي اولويت بدهد. معلوم است مي‌خواهند آن يكي هم خودشان باشد. در صورتي كه رابطه با خانواده‌ي پدري، فقط به خاطر ويژگي پيوندجويي خانم‌هاست. همان ويژگي كه آنها را به شوهران‌شان هم وصل كرده است!

رازداري نكردن

يكي از مسائلي كه بين مردها و زن‌ها هميشه اختلاف است مرز بين چيزي است كه بايد بيرون از خانه گفته شود و چيزهايي كه نبايد گفته شود. زن‌ها به خاطر ويژگي پيوندجويي معمولاً هم‌ مرزها را بازتر مي‌گيرند و هم تعداد آدم‌هايي كه مي‌توان چيزهايي را كه در ذهن مردها خصوصي است به آنها گفت. يك زن ممكن است در اتوبوس بين شهري سر درددل را به يك كنار دستي غريبه باز كند و خصوصي‌ترين چيزهاي زندگي‌اش را به او بگويد. اتفاقي كه در مورد مردان تقريباً غيرممكن است.

 

2. عاطفي بودن

زن‌ها عاطفي‌تر از مردها هستند. اين يك باور عمومي است كه اتفاقاً پايه‌هاي علمي هم دارد. البته روان‌شناس‌ها كمي جزئي‌تر در اين مورد اظهار نظر مي‌كنند. آنها مي‌گويند مردها مي‌توانند جنبه‌هاي عقلاني و احساسي يك ماجرا را از هم جدا كنند، اما زن‌ها حتي در يك بحث منطقي زود احساساتي مي‌شوند. عصب‌شناس‌ها مي‌گويند دليل اين قضيه مي‌تواند اين باشد كه مركز عاطفه در مرد‌ها فقط در نيكره‌ي راست مغز آنهاست در صورتي كه مراكز عاطفه در زن‌ها هم در سمت چپ و هم در سمت راست مغز پراكنده است. حتماً مي‌دانيد سمت چپ مغز مسئول تكلم و تفكر منطقي است. براي همين احتمالاً خيلي از مردها تعجب مي‌كنند چرا وقتي يك بحث منطقي را با زنان‌شان پيش مي‌برند، آنها ناگهان احساساتي مي‌شوند. البته در مقابل خانم‌ها هم از اين‌كه مرد‌ها حتي در يك بحث احساسي مي‌توانند خونسردي خودشان را حفظ كنند و با منطق خودشان پيش بروند تعجب مي‌كنند.

اگر بخواهيم كلي‌تر نگاه كنيم، مخصوصاً مردهايي كه زنان موفقي دارند، ممكن است به اين اشتباه بيفتند كه چون همسرشان در جمع آدم‌هايي است كه خيلي خوب از پس خودشان و كارهاي‌شان برمي‌آيند ديگر نيازي به حمايت عاطفي ندارد. اما روان‌شناسي زنان دقيقاً بر عكس اين را مي‌گويد. حتي زناني كه اسطوره‌ي اعتماد به نفس هستند در مقابل شما دوست دارند زنانه رفتار كنند و از حمايت عاطفي‌تان برخوردار شوند. دعواي هميشگي زنان و مردان در به جمله آوردن جمله «دوستت دارم» توسط مردها ريشه در همين تفاوت جنسيتي دارد.

زن‌ها به خاطر عاطفي بودن‌شان بيشتر از مبالغه در جمله‌هاي‌شان استفاده مي‌كنند. وقتي آنها مي‌گويند هيچ وقت، هميشه، بهترين، بدترين، همه يا هيچ واقعاً منظورشان دقيقا آن جمله‌ها نيست. اما شما به‌عنوان يك مرد احتمالاً منطقي فكر مي‌كنيد و مي‌بينيد واقعاً آن‌طور كه همسرتان گفته نيست و وارد يك جدل بي‌حاصل منطقي با او مي‌شويد

شناخت ذهن زنان

3. خوش‌صحبتي

مردان معمولاً از اين شكايت دارند كه همسران‌شان خيلي حرف مي‌زنند. براي همين در مورد زياد حرف زدن زنان هم تا دل‌تان بخواهد لطيفه و پيامك درست شده است. روان‌شناسان هم موافق‌اند زن‌ها و مردها هم در ميزان صحبت كردن و هم در شيوه‌ي صحبت كردن با هم فرق دارند.

عصب‌شناس‌ها مي‌گويند مردان براي حرف زدن فقط از نيمكره‌ي چپشان استفاده مي‌كنند اما زن‌ها از هر دو نيمكره. روان‌شناسان رشد مي‌گويند تجهيزات سخن گفتن (مثلاً تارهاي صوتي) در زن‌ها زودتر از مردان رشد مي‌كند.

روان‌شناس‌هاي تكاملي هم مي‌گويند، در طول قرن‌ها مردها ياد گرفته‌اند ساكت‌تر باشند و زن‌ها ياد گرفته‌اند كه بيشتر حرف بزنند. آنها مي‌گويند هزاران سال پيش زنان به صورت گروهي با زنان ديگر حركت مي‌كردند و در حالي‌كه بچه‌هاي‌شان را در بغل داشتند پا را از محدوده‌ي غار فراتر نمي‌گذاشتند. اگر آنها با همديگر رابطه برقرار مي‌كردند احتمال بقاي‌شان بيشتر بود. اما مردها بايد خاموش در بالاي تپه به انتظار شكار مي‌نشستند. اگر آنها حرف مي‌زدند شكار فرار مي‌كرد و بقاي‌شان به خطر مي‌افتاد.

گذشته از ميزان حرف زدن مشكلاتي كه تفاوت در ‌نحوه‌ي حرف زدن خانم‌ها و آقايان ايجاد مي‌كند خودش را به شكل‌هاي متفاوتي در محيط خانواده نشان مي‌دهد كه در ادامه‌ي فصل با ذكر مثال آن‌ها را توضيح مي‌دهيم.

گزارش توصيفي خانم‌ها

روان‌شناس‌ها مي‌گويند اگر دو دسته‌بندي كلي در مورد گزارش روزمره باشد يكي گزارش توصيفي و يكي گزارش علمي است. زن‌ها معمولاً از حرف زدن‌شان گزارش توصيفي و با جزئيات، اما مردها از گزارش علمي و منطقي استفاده مي‌كنند. اين تفاوت از همان بچگي هم در مورد دختر‌ها و پسر‌ها وجود دارد. حتماً يادتان هست خواهرتان چه‌طور با آب‌وتاب در مورد اتفاق‌هاي مدرسه براي مادرتان حرف مي‌زد اما شما به عنوان يك پسر حس مي‌كرديد اتفاق خاصي در مدرسه نيفتاده است كه قابل تعريف كردن باشد. در واقع نه گزارش توصيفي زن‌ها نشانه‌ي پرحرفي آنهاست و نه تيتروار رديف كردن وقايع روزانه‌ي مردها، نشانه‌ي‌ بي‌توجهي‌شان. بهترين راهكار براي مردها اين است كه بگذارند زن‌ها طبق طبيعت‌شان رفتار كنند و حرف خودشان را بزنند و آنها گوش بدهند. همين! مخصوصاً زن‌هاي خانه‌دار، كه بيشتر تنها هستند، بيشتر به گوش دادن مردها نياز دارند. گاهي همين گوش ندادن آن‌قدر براي خانم‌ها مسئله مي‌شود كه آنها را به وادي طلاق مي‌كشاند.

ضمن اين‌كه زن‌ها حرف مي‌زنند تا صرفاً حرف زده باشند، مردها هميشه دنبال راه‌حل مي‌گردند و براي همين حرف زن‌ها را قطع مي‌كنند تا راه حل دهند و مكالمه را تمام كنند و اين هميشه زن‌ها را عصباني مي‌كند.

غير مستقيم حرف‌زدن خانم‌ها

سبك بيان زن‌ها و مردها با هم فرق مي‌كنند. مردها حرف‌شان را شفاف و مستقيم مي‌زنند، اما زن‌ها غيرمستقيم مي‌خواهند منظورشان را برسانند. يونگ، روان‌شناس مشهور در يكي از كتاب‌هايش زن‌ها را به عنكبوت تشبيه مي‌كند. مي‌گويد آنها براي رسيدن به مقصودشان آن‌قدر نقطه‌هاي مختلف را با تارهاي‌شان به هم وصل مي‌كنند كه گاهي خودشان در تار خودشان گير مي‌افتند. البته‌ شيوه‌ي حرف زدن زن‌ها خيلي هوشمندانه است. وقتي همسر شما غيرمستقيم حرف بزند، حتي اگر شما با او مخالفت كنيد، رابطه موقتاً به هم نمي‌خورد. همه‌ي اينها به همان پيوندجويي و عاطفي بودن زن‌ها مربوط است كه در فصل‌هاي قبل هم به آنها اشاره شد. در واقع مردها نبايد فكر كنند كه حرف‌هاي زن‌ها كلمه به كلمه همان است كه مي‌گويند. آنها بايد با توجه به فضاي عاطفي و اتفاق‌هاي قبلي حرف زن‌ها را رمزگشايي كنند. ممكن است معناي حرف همسر شما دقيقاً عكس آن چيزي باشد كه مي‌گويد يا مي‌خواهد. معمولاً بايد پشت حرف‌هاي او دنبال «جلب حمايت عاطفي» و «شرح وظايف خودتان به عنوان يك شوهر» باشيد!

مبالغه‌ي زنان

زن‌ها به خاطر عاطفي بودن‌شان بيشتر از مبالغه در جمله‌هاي‌شان استفاده مي‌كنند. وقتي آنها مي‌گويند هيچ وقت، هميشه، بهترين، بدترين، همه يا هيچ واقعاً منظورشان دقيقا آن جمله‌ها نيست. اما شما به‌عنوان يك مرد احتمالاً منطقي فكر مي‌كنيد و مي‌بينيد واقعاً آن‌طور كه همسرتان گفته نيست و وارد يك جدل بي‌حاصل منطقي با او مي‌شويد. اين جدل به جاي اين‌كه چيزي را حل كند زن‌ها را غمگين‌تر يا عصباني‌تر مي‌كند. بهتر است به حرفش گوش دهيد و بگذاريد حرفش را بزند تا آرام شود.

 

4.شم زنانه

زن‌ها و مردها زبان بدن متفاوتي دارند. زن‌ها لبخند بيشتري مي‌زنند. فضاي شخصي كمتري لازم دارند و معمولاً نزديك‌تر به هم مي‌ايستند. زن‌ها حالت بدني متفاوتي مي‌گيرند و معمولاً دست‌هاي‌شان را به حالت مۆدبي به هم قفل مي‌كنند يا حالت دست به سينه مي‌گيرند و پاهاي‌شان را هم به هم نزديك‌تر مي‌كنند و موقع نشستن آنها را به يك طرف مي‌گيرند.

اما از همه‌ي اينها مهم‌تر اين است كه زن‌ها توانايي كشف نشانه‌هاي زبان بدن ديگران را دارند. چيزي كه روان‌شناس‌ها به آن مي‌گويند «رمزگشايي». زن‌ها بيشتر از شما مي‌توانند از حالت صورت و بدن‌تان بفهمند چه منظور يا احساسي داريد. بنابراين سعي نكنيد به آنها دروغ بگوييد! ضمن اين‌كه چون توانايي شما در اين مورد كمتر است سعي كنيد ذره ذره زبان بدن همسرتان را ياد بگيريد تا بتوانيد ذهن او را بخوانيد. حالا كه توانايي طبيعي‌تان در اين مورد كمتر است، لااقل خودتان، خودتان را تربيت كنيد!

 

5.حسادت زنانه

زنان دوست دارند آخرين كسي باشند كه به قلب شوهرشان وارد مي‌شوند. بعد از آن هم به وسيله‌هاي مختلفي مي‌خواهند در را پشت سرشان ببندند و نگذارند كسي وارد شود. براي زن‌ها حتي از اولين لحظه‌ي آشنايي مهم اين است آيا اين مرد تا آخر عمر به من وفادار خواهد ماند يا نه.

عصب‌شناس‌ها مي‌گويند «احساس خاص بودن» و اين‌كه «من تنها زني هستم كه در زندگي شوهرم وجود دارد» تأثير فوق‌‌العاده‌اي روي شيمي و مغز زنان مي‌گذارد.

روان‌‌شناس‌هاي تكاملي مي‌گويند نياز به تعهد مردها در طول ساليان دراز ايجاد شده است. زن‌ها براي منتقل‌كردن ژن‌ها به بچه‌هاي‌شان بايد مردي را انتخاب مي‌كردند كه در دوره‌ي بارداري و شير دادن به بچه از او مراقبت كند. مردان متعهد با احتمال بيشتري اين كار را انجام مي‌دهند.

انحصارطلبي زن‌ها آن‌قدر قوي است كه حتي مي‌تواند باعث يك اضطراب دائمي و ترس از خيانت شوهرشان شود. زن‌ها از ابزارهاي زيادي براي بسته ماندن در پشت سرشان استفاده مي‌كنند. بعضي از آنها شوهرشان را امتحان مي‌كنند، بعضي از آنها مرتب در مورد زن‌هاي ديگر از شوهرشان مي‌پرسند، بعضي از آن‌ها شوهرشان را بازخواست مي‌كنند، بعضي مرتب وسايل شخصي مثل موبايل همسرشان را چك مي‌كنند، بعضي از آنها محدودش مي‌كنند و بعضي حتي شوهرشان را مجبور مي‌كنند محيطي را كه «شهري است پر كرشمه و خوبان ز شش جهت» را عوض كنند.

اگر خيانت جنسي زن براي مردان يك فاجعه باشد، خيانت عاطفي مردها براي زن‌ها فاجعه است، بنابراين حسادت زن‌ها هم بيشتر از نوع عاطفي است تا جنسي. بهترين راه براي شما به عنوان يك مرد يك جمله است: «همسرتان را حساس نكنيد.»

تنوع سلول‌هاي مخروطي در چشم زن‌ها باعث مي‌شود آنها رنگ‌هاي بيشتر و دقيق‌تري را درك كنند. يك زن بيشتر احتمال دارد رنگ فيروزه‌اي و لاجوردي را از هم تشخيص دهد، مردها به هر دو مي‌گويند آبي

 

6.تنوع‌طلبي زنانه

زن‌ها در بسياري از موارد از مردها تنوع‌طلب‌ترند. از مبلمان منزل گرفته تا لباس و آرايش. عصب‌شناس‌ها مي‌گويند اين به جنسيت آنها برمي‌گردد. در مغز مردها براي هر چيزي تقريباً يك مركز در يك نيمكره وجود دارد، اما مغز زن‌ها حالت عمومي‌تري دارد و براي هر كار چندين مركز پراكنده در دو نيمكره وجود دارد. غير از اين جسم پينه‌اي كه دو نيمكره را به‌هم متصل مي‌كند در زن‌ها ضخيم‌تر‌ است. همين مي‌تواند باعث تنوع‌طلبي آنها شود.

علاوه بر اين، تنوع سلول‌هاي مخروطي در چشم زن‌ها باعث مي‌شود آنها رنگ‌هاي بيشتر و دقيق‌تري را درك كنند. يك زن بيشتر احتمال دارد رنگ فيروزه‌اي و لاجوردي را از هم تشخيص دهد، مردها به هر دو مي‌گويند آبي.

روان‌شناسان مي‌گويند احساسات گسترده‌ي زنان و تفاوت‌هاي مغزي‌شان باعث مي‌شود حسابي تنوع‌طلب باشند. تنوع‌طلبي خانم‌ها معمولاً خودش را در پوشش، آرايش، گرايش به مد، پاساژگردي و تغيير مبلمان نشان مي‌دهد. چيزي كه شما به‌عنوان يك مرد ممكن است حوصله‌اش را نداشته باشيد. ممكن است شما اين رفتارها را پاي ولخرجي، بي‌ملاحظگي يا بيكاري همسرتان بگذاريد اما در واقع آنها دارند طبق طبيعت تنوع‌طلب خودشان رفتار مي‌كنند. اگر مي‌خواهيد آنها را درك كنيد به عشق ماشين‌هاي همجنس خودتان نگاه كنيد كه دل‌شان مي‌خواهد هر ماه ماشين يا وسايلش را عوض كنند.

منبع: سپيده دانايي

روانشناسي كودك و بچه ها در تمامي سنين

۶۸ بازديد

در قدم اول بايد به اين سوال پاسخ داد كه رشته روانشناسي كودك چيست و چه اهدافي دارد؟
رشته روانشناسي كودك بر روي ذهن و رفتار از زمان رشد تا بلوغ تمركز دارد.
روانشناسي كودك نه تنها بر روي رشد جسماني كودكان تمركز دارد بلكه به بررسي دقيق جنبه هاي رواني، ذهني، احساسي و رشد اجتماعي آنها هم دقت دارد.
محدوده مطالعه موضوعات روانشناسي كودك شامل مهارت هاي حركتي، پيشرفت شناختي، مهارت هاي زباني، تغييرات اجتماعي و رشد احساسي مي باشد.
رشته روانشناسي كودك يكي از ده ها شاخه رشته روانشناسي و يكي از موضوعاتي است كه اغلب مورد بررسي و تحقيق قرار مي گيرد.
اين رشته علم روانشناسي در حقيقت به ذهن و رفتار هاي كودكان از ابتداي تولد تا بزرگسالي تمركز دارد.
رشته روانشناسي كودك نه تنها بر روي رشد فيزيكي كودكان، بلكه بر روي رشد ذهني، احساسي و رشد اجتماعي آن ها نيز متمركز شده است
از لحاظ تاريخي، يك كودك، نسخه ي كوچك فرد بزرگسال مي باشد.
روانشناس نامي ژان پياژه مي گفت كه:
كودكان متفاوت از بزرگسالان تفكر مي كنند
امروزه، روانشناسان متوجه شده اند كه روانشناسي كودك بسيار منحصر به فرد و پيچيده است و استفاده از نكات روانشناسي كودكان تاثير زيادي بر آينده فرزندان ما دارد.
اما از نظر رويكرد هاي منحصر به فرد، رشته روانشناسي كودك هنوز جاي پيشرفت زيادي دارد.
كاربرد روانشناسي كودك چيست؟ استفاده از روانشناسي كودكانرشته روانشناسي كودكرشته روانشناسي كودك دو كاربر مهم دارد.
تربيت متخصص روانشناسافراد متخصصي به نام روانشناس كودك را پرورش ميدهد كه تمام تمركز آنها براي موضوعات روحي رواني كودكان است.
آنها با مطالعه و بررسي رفتار بچه ها به دستاوردهاي جديدي ميرسند كه در نهايت سطح زندگي بچه ها را افزايش مي دهد.
كاربرد عمومي روانشناسي كودك رشته روانشناسي كودك دانش مورد نياز والدين بمنظور تربيت فرزنداني سالم از بعد رواني را فراهم مي كند.
اين نكات روانشناسي كودك به زباني ساده تر بيان شده اند و مواردي كاربردي را شامل مي شوند كه قابل اجرا باشند.
پايگاه هاي اينترنتي مانند سايت هاي معتبر روانشناسي يكي از بسترهاي دستيابي به نكات روانشناسي كودكان مي باشند.
در صورت نياز ميتوانيد به بخش مقالات كودكان در سايت روانشناسي ويكي روان مراجعه كنيد.
اهميت روانشناسي كودك چيست؟راه هاي اخلاق خوب داشتن به كودكاناهميت روانشناسي كودك در ايجاد محيط ذهني آرام براي كودكان خود را نشان مي دهد.
جلوگيري از انواع افسردگي كودكان و ديگر اختلالات روحي رواني يكي از اقدامات روانشناسي كودكان است.
اگر والدين بتوانند هم مسير با رشته روانشناسي كودك قرار بگيرند و از نكات آن استفاده كنند، مي توانند آينده فردي فرزندان خود را تضمين كنند. چرا كه بسيار از اختلالات رواني شديد در دوران بزرگسالي ريشه در دوران كودكي فرزندان ما دارند
با اين حال متخصصان نيز در پاسخ به برخي سوالاتي كه در مورد تعريف روانشناسي كودك وجود دارد اتفاق نظر ندارند.
مثلا آيا تجارب اوليه يك كودك از تجارب بعدي او مهم تر هستند يا خير و يا ذات آدمي مهم تر است يا تربيت و پررش او؟
از آنجايي كه كودكي نقش بسيار مهمي را در ادامه ي زندگي ايفا مي كند، جاي تعجب ندارد كه اين موضوع در روانشناسي، جامعه شناسي و آموزش نيز نقش دارد.
متخصصان نه تنها بر روي تاثيراتي كه بر روي رشد كودك اثر دارند تمركز مي كنند بلكه فاكتور هاي مختلفي كه ممكن است باعث بروز مشكلات رواني شوند را نيز بررسي مي كنند.
حتما بخوانيدروانشناسي چيستاعتماد به نفس، محيط مدرسه، پدر و مادر، فشار هاي اجتماعي و … به طرز چشمگيري براي روانشناسان كودك بسيار اهميت دارند.
علت اين است كه رشد و سلامتي ذهني كودك براي آن ها بسيار مهم است.
ملزومات درك تعريف كودك در روانشناسي
پدر و مادران معمولا مي توانند توانايي و مهارت هاي فرزندان شان را تعريف و تفسير كنند.
از نكات روانشناسي كودكان اين است كه اگر شما فرزند خود را درك نكنيد، ممكن است در درك توانايي يا عدم توانايي او اشتباه قضاوت كنيد.
گاهي اوقات اين سوء تفاهمات بي ضرر هستند، اما در اغلب موارد چنين نيست.
نقش پدر و مادر در روانشناسي كودك بسيار اهميت دارد
عدم آگاهي از وضعيت رشد كودك مي تواند باعث تشخيص اشتباه توانايي هاي او و در نهايت تصميم گيري اشتباه شود.
يكي از بررسي هاي كه توسط دكتر برندا وولينگ- مدير و استاد پژوهشي دانشگاه ميشيگان انجام شده است، نشان داده است كه:
كودكان به طرز عجيبي از مدت زماني كه پدر و مادرشان براي رشد آن ها وقت مي گذارند متاثر هستند
بنابراين، اهميت بسيار دارد كه پدر و مادران در مورد رشد و روانشناسي كوكان آموزش ببينند تا بتوانند احساسات و رشد ذهني شان را در نهايت حالت ممكن نگه دارند.
زمينه هاي مختلف روانشناسي كودك چيستعدم مشاركت پدرهنگامي كه سخن از رشد مي شود، اولين مسئله اي كه به ذهن شما مي رسد چيست؟
اگر مانند اكثريت مردم باشيد، ابتدا به فكر فاكتور هاي دروني كه بر روي چگونگي رشد كودك تاثير مي گذارند، مي افتيد – مانند ژنتيك و ويژگي هاي شخصيتي.
اما رشد، شامل فاكتور هاي مختلف ديگر نيز مي باشد.
مثلا فاكتور هاي محيطي همچون روابط اجتماعي و آن فرهنگي كه در آن زندگي مي كنيم، نقش بسيار مهمي را در رشد كوك ايفا مي كنند.
اما بخش هاي اصلي در رشته روانشناسي كودك عبارتند از:
۱- توسعه كودكاندر رشته روانشناسي كودك توسعه كودكان خود به سه بخش ديگر تقسيم مي شود:
توسعه فيزيكيتوسعه روان شناختيتوسعه اجتماعي۲- نقاط عطف كودكاننقاط عطف يا همان مراحل مهم زندگي از مهم ترين نقاطي هستند كه روانشناسان در كودكان آنها را اندازه گيري و مطالعه مي كنند.
بر اساس اين نقاط عطف آنها مي توانند نحوه رشد و نمو كودكان را اندازه گيري كنند.
۳- رفتار شناسي در روانشناسي كودكرفتار كودكان مي تواند در طي زمان بسته به شرايطي كه در آن قرار دارند فرق كند به نوعي كه رفتارهاي عجيبي از آنها سر بزنيد.
يكي از كارهاي روانشناسي كودكان اين است كه اين رفتارها ره به خوبي ريشه يابي و علت سنجي كند.
۴- احساس شناسي كودكاندقيقا مانند رفتار شناسي، در احساس شناسي هم روانشناسي كودك به علت سنجي دقيق هر احساسي است كه كودكان از خود بروز مي دهند.
يادتان باشد رفتارهاي ما در نتيجه احساساتي است كه داريد پس اين دو مورد از هم جدا نيستند.
۵- جامعه شناسي كودكانشايد اين كلمه كمي عجيب به نظر برسد اما شناخت رفتارهاي كودكان در جامعه مربوط به جامعه شناسي آنها مي شود و اطلاعات بسيار دقيقي در اختيار روانشناسان فعال در روانشناسي كودكان قرار مي دهد.
برخي از مهم ترين مفاهيمي كه در بحث ارزيابي و آناليز روانشناسي رشد بايد در نظر داشته باشيم شامل:
محيط اجتماعي از مهم ترين نكات روانشناسي كودكان استبهانه مي گيردروابطي كه ما با ديگران داريم بر روي افكار، يادگيري و رشد كودك تاثير بسيار زيادي دارند.
خانواده، مدرسه، گروه هاي دوستانه همه و همه بر روي رشد اجتماعي كودك مان تاثير زيادي خواهند داشت.
نقش محيط فرهنگي در روانشناسي بچه هافرهنگي كه كودك در آن زندگي مي كند، در بردارنده ارزش ها، رسوم، باور ها و روش هاي زندگي خاصي مي باشند كه در تمام طول عمر بر روي رشد كودك تاثير دارند.
فرهنگ حتي بر روي چگونگي رفتار كودك با پدر و مادر، نوع آموزشي كه مي بيند و نوع مراقبتي كه از او مي شود نيز تاثير دارد.
زمينه اجتماعي-اقتصادي در روانشناسي بچه هابيماري وسواسسطح اجتماعي كه كودك در آن زندگي مي كند نيز در رشد وي تاثير دارد.
وضعيت اجتماعي – اقتصادي بر اساس فاكتور هاي مختلف ديگري نيز بنا شده اند.
مانند ميزان تحصيلات خانواده و حتي افراد آن جامعه، وضعيت درآمد، شغل و وضعيت زندگي مردم.
كودكاني كه در شرايط اجتماعي اقتصادي بهتري بزرگ مي شوند، شانس موفقيت بهتر و بالاتري دارند
اما كودكاني كه در خانواده هاي فقير و ناتوان بزرگ مي شوند و به خدمات سلامتي و پزشكي، مواد غذايي مناسب، و آموزش دسترسي كمتري دارند، متعاقبا شانس كمتري براي دستيابي به راه هاي رسيدن به موفقيت خواهند داشت.
اين فاكتور ها در روانشناسي كودك تاثير بسيار زيادي دارند.
به ياد داشته باشيد كه اين ۳ فاكتور با يكديگر در تعامل نيز مي باشند.
مثلا اگر يك كودك شرايط اجتماعي و اقتصادي بدي داشته باشد، با غني سازي فرهنگ و اجتماعي كه در آن زندگي مي كند مي توان شانس موفقيت او را افزايش داد.
مهم ترين نكات روانشناسي كودك چيستمشاور-روانشناس-كودكخب سوال اين است كه چه چيزهاي مهمي كه بايد در نظر بگيريم؟؟؟
روانشناسي بچه ها شامل موضوعات و فاكتور هاي بسيار گوناگوني مي باشد، از تاثير ژنتيك بر رفتار او گرفته تا فشارهاي اجتماعي وارد شده بر روي رشد.
از جمله موارد و فاكتور هايي كه در روانشناسي كودك (روانشناسي بچه ها) ضروري هستند شامل:
ژنتيكتاثيرات محيطيرشد والدينرشد اجتماعيرشد شخصيتزباننقش هاي جنسيتيرشد شناختيرشد جنسيروانشناسي كودك ممكن است براي كمك به بچه ها در مشكلات مربوط به رشد در زمينه هاي مختلف خيلي تخصصي باشد و فرد شايد به روانشناسي عمومي تري نياز پيدا كند
در هر دو شرايط، متخصصان به شيوه هاي مخصوص خود با كودكان برخورد مي كنند.
براي مثال روانشناسي كودك مي تواند به شيوه هاي مراقبت از كودك و نتيجه ي عالي آن، و يا با صحبت و تمرين با كودك به رشد آن ها كمك كند.
نكاتي براي درك بهتر روانشناسي كودكرفتار دلبستگيژان پياژه كه خود يك روانشناس كودك بود در مورد يكي از نكات روانشناسي كودكان مي گويد:
از نظر اخلاقي، كودك چه خوب رشد كند و چه بد، اين به سرنوشتش بستگي دارد
وظيفه ي پدر و مادري چيزي بيشتر از فراهم كردن وسايل آسايش و آرامش كودكان است.
راحتي و آسايش بايد در مورد احساسات، احساس امنيت و… نيز ايجاد شود.
در اينجا به برخي از نكات مهم در رشته روانشناسي كودك اشاره مي كنيم كه به درك بهتر او كمك مي كنند:
مشاهده كردن، كليد اساسي در روانشناسي بچه ها استفرزندان خوديكي از ساده ترين و در عين حال مهم ترين روش ها براي درك روانشناسي كودك، مشاهده است.
به چيز هايي كه بچه هايتان مي گويند و انجام مي دهند توجه و علاقه نشان دهيد اين يكي از راه هاي مطمئن در كم كردن استرس بچه ها است.
بر اساس نكات روانشناسي كودك به عنوان والد بايد رفتارها، حركات، حرف ها، علايق و عادات غذايي، خواب و بازي هايشان را به دقت مشاهده كنيد
هميشه در ذهن داشته باشيد كه بچه ي شما منحصر به فرد است و شخصيت خاص خود را دارد.
پس از نكات روانشناسي كودكان اين است كه ، از مقايسه كردن او با بچه هاي ديگر خودداري كنيد.
زيرا اين كار نه تنها به او استرس وارد مي كند، بلكه باعث كوچك شدن او مي شود.
حتما بخوانيدروانشناسي اجتماعياز خود سوالاتي بپرسيد كه براي درك روانشناسي كودك به شما كمك مي كنند؛ مانند:
كودك من چه كاري را بيشتر از همه چيز دوست دارد؟اگر كودك من كاري كه دوست ندارد را انجام دهد، چه رفتاري از خود نشان مي دهد؟ مثلا اگر سبزيجاتي كه دوست ندارد بخورد، زود بخوابد و يا تكاليفش را انجام دهد.كودك من تا چه اندازه اجتماعي است؟ آيا دوست دارد چيز هاي جديد را امتحان كند؟چقدر طول مي كشد تا كودك من خود را با شرايط و موقعيت جديد وقف دهد؟ آيا او توانايي انطباق را دارد؟در حين پاسخ دادن به اين سوالات، از قضاوت كردن اجتناب كنيد.
فقط او را مشاهده كنيد تا آگاهي تان در مورد روانشناسي كودك بالا تر برود.
زمان مفيدي را صرف كودك تان كنيدالگوهاي دلبستگيامروزه پدر و مادرها معمولا خيلي زياد درگير كارهاي منزل و محيط كار هستند و ناخواسته از بارزترين نكات روانشناسي كودكان هم غافل مي شوند.
پدر و مادر هايي كه چند شغل دارند، اغلب بسيار مشغول مي باشند و كار هاي زيادي براي انجام دادن دارند.
اما بايد بدانند كه يكي از مهم ترين كارها، توجه به فرزندشان است.
اگر با اين همه كاري كه داريد، وقتي براي فرزند خود نمي گذاريد، بايد بگوييم كه اشتباه مي كنيد و اكنون زمان تغيير است.
اگر مي خواهيد فرزند تان را به خوبي درك كنيد، بايد برايش وقت كافي بگذاريد
وقتي كه بر روي ميز شام، رساندن و بازگرداندنش از مدرسه براي او صرف مي كنيد، كافي نيست.
شما بايد زماني را براي صحبت و بازي و در حقيقت براي درك رواني او نيز در نظر بگيريد.
صحبت كردن با كودك باعث مي شود تا از اتفاقاتي كه در زندگي و مدرسه و حتي خانه براي او مي افتد مطلع شويد.
ببينيد چه موسيقي يا برنامه ي تلويزيوني را دوست دارد و نسبت به كارها و علايق او واكنش نشان دهيد.
در روانشناسي بچه ها صرف زمان كافي صرفا به معني اين نيست كه با هم صحبت كنيد و يا كاري انجام دهيد.
گاهي تنها با نشستن در كنار هم و نگاه كردن نيز مي توانيد به ويژگي هاي يكديگر پي ببريد.
همانطور كه در بالا به اين پرسش پاسخ داديم كه تعريف روانشناسي كودك چيست ، بايد گفت اين شاخه از علم روانشناسي به مطالعه و بررسي تمام موضوعات روحي رواني مربوط به بچه ها مي پردازد كه نتيجه نهايي آن ايجاد آرامش و آسايش فكري براي فرزندان ماست

تعريف مختصري از روانشناسي اجتماعي

۷۲ بازديد
خانه » روانشناسي » تئوري‌هاي روانشناسي » تئوري‌هاي روانشناسي اجتماعي » روانشناسي اجتماعي چيست؟
روانشناسي اجتماعي- سايت تخصصي روانشناسي

روانشناسي اجتماعي چيست؟

Author : Psychological Website

روانشناسي اجتماعي :

روانشناسي اجتماعي به بحث درباره درك رفتار فردي در يك زمينه اجتماعي مي­‌پردازد.

بارون، برن و سولز (۱۹۸۹) روانشناسي اجتماعي را اين چنين تعريف مي‌كنند:

«روانشناسي اجتماعي يك زمينه علمي است كه به‌دنبال درك ماهيت و علل رفتار فردي در شرايط اجتماعي مي‌­باشد.»

بنابراين، رفتار انساني تحت‌تأثير ديگران و همچنين زمينه اجتماعي كه رفتار در آن روي مي‌­دهد، قرار دارد. از اين رو روانشناسان اجتماعي با عواملي كه ما را به نحوي به سوي رفتار كردن در حضور ديگران هدايت مي­‌كند و همچنين جستجوي شرايطي كه در آن رفتار يا اعمال و احساسات خاصي رخ مي‌دهد، سر و كار دارند. روانشناسي اجتماعي به اين امر مربوط مي­‌گردد كه چگونه اين احساسات، افكار، باورها، قصد­ها و اهداف ايجاد مي‌شوند و چگونه چنين عوامل روانشناختي به نوبه خود مي‌­توانند بر تعاملات ما با ديگران تأثير بگذارند.

موضوعات مورد بررسي در روانشناسي اجتماعي عبارتند از: خودانگاره، شناخت اجتماعي، نظريه اسناد يا انتساب، تأثير اجتماعي، فرايندهاي گروهي، تعصب و تبعيض، فرايندهاي بين فردي، تجاوز، نگرش و رفتارهاي كليشه‌­اي.

تاريخچه روانشناسي اجتماعي

تأثيرات اوليه

ارسطو معتقد بود كه انسان­‌ها به طور طبيعي جامع‌­پذير هستند و ضرورتي وجود دارد كه به ما اجازه مي‌­دهد تا ما با هم زندگي كنيم (يك رويكرد فرد محور)، در حالي كه افلاطون احساس مي‌­كرد بيان كند كه دولت، فرد را كنترل مي‌كند و مسئوليت اجتماعي را از طريق زمينه اجتماعي (يك رويكرد اجتماعي محور) تقويت كرده و به پيش مي‌برد.

هگل (۱۸۳۱-۱۷۷۰) اين مفهوم را مطرح كرد كه جامعه با رشد ذهن اجتماعي ارتباط اجتناب‌ناپذيري دارد. اين امر به ايده ذهن گروهي منجر شد كه در مطالعه روانشناسي اجتماعي بسيار مهم مي­‌باشد. لازاروس و استينتال در مورد برتري‌­هاي اروپاييان انگليسي تبار در سال ۱۸۶۰ مطالبي را نوشتند. همچنين «روانشناسي والكر» با تمركز بر ايده ذهن جمعي ظهور و بروز يافت. اين مورد بر اين مفهوم تأكيد دارد كه شخصيت به دليل تأثيرات فرهنگي و اجتماعي، به ويژه از طريق زبان، كه محصول اجتماعي جامعه و همچنين ابزار تشويق تفكر اجتماعي خاص در فرد مي­‌باشند، رشد و توسعه مي‌­يابد. از اين رو، وودت (۱۹۲۰-۱۹۰۰) به مطالعات متدولوژيك زبان و تأثير آن در جامعه اجتماعي اميدوار بود.

متون اوليه

تمركز متون و مكتوبات بر روي روانشناسي اجتماعي، ابتدا در آغاز قرن بيستم ظاهر شد. اولين كتاب قابل‌توجهي كه در زبان انگليسي منتشر شد، اثر مك دوگال در سال ۱۹۰۸ بود (مقدمه‌­اي بر روانشناسي اجتماعي)، كه شامل فصل‌هاي احساسات و هيجانات، اخلاق، شخصيت و مذهب بوده و كاملاً متفاوت از تركيب زمينه‌­اي است كه ما امروزه با آن سر و كار داريم.

او معتقد بود كه رفتار اجتماعي، ذاتي يا غريزي مي‌باشد و بنابراين مبحث انتخابي او «فرد» بوده است. با اين وجود، اين باور اصلي در روانشناسي اجتماعي مدرن امروز نيست.

اقدامات آلپورت (۱۹۲۴) تفكر فعلي را به ميزان بيشتر مورد پشتيباني قرار مي­‌دهد، زيرا او تصديق مي‌كند كه رفتار اجتماعي ناشي از تعاملات ميان افراد است. او همچنين يك رويكرد شناختي را اتخاذ كرد، تحقيقات واقعي را مورد بحث قرار داد و بر اين موضوع نيز تأكيد كرد كه اين زمينه­‌ي تحقيقاتي، علمي است كه به بررسي اين مطلب مي‌­پردازد كه رفتار فردي تا چه حدي باعث برانگيختن ديگران مي­‌شود و يا اينكه رفتار خود فرد تا حدي واكنشي نسبت به رفتار ديگران است. كتاب او همچنين موضوعاتي را كه امروزه هنوز مشهود است، مانند احساسات، انطباق و تاثير مخاطبان بر روي ديگران را مورد توجه قرار داده است.

اولين كتاب در مورد روانشناسي اجتماعي توسط مارچيسون در سال ۱۹۳۵ منتشر شد. مورفي و مورفي (۱۹۳۱تا ۱۹۳۷) يك كتاب كه شامل خلاصه‌­اي از يافته‌هاي ۱۰۰۰ مطالعه در خصوص روانشناسي اجتماعي بود را تهيه كردند. كلاينبرگ (۱۹۴۰) تعدادي از متوني را كه با توجه به اين موضوع در دسترس بودند و شامل تعامل بين زمينه اجتماعي و رشد شخصيت مي­‌شدند را تا سال‌هاي ۱۹۵۰ مورد بررسي قرار داد و يافته­‌هاي خود را به رشته­‌ي تحرير درآورد.

شخصيت شناسي از روي رنگ ها

۶۷ بازديد

روانشناسان عقيده دارند رنگي كه برگزيده و دلخواه كسي است ميتواند گوياي خصوصيات اخلاقي و روانشناسي او باشد. رنگ مورد علاقه تان در مورد خصوصياتتان مي گويد، بنابراين در حال حاضر همه ما مي دانيم كه رنگ ها نقش مهمي در روان شناسي ذهن مردم ايفا مي كنند. باور نميكنيد؟ به پادشاهي دوران ويكتوريا نگاه كنيد، آنها رنگ هايي مانند بنفش و قرمز را به عنوان نمايش ثروت خود استفاده مي كردند . حتي امروزه، رنگ هاي مختلفي براي نشان دادن احساسات مختلف استفاده مي شوند.ما در اين بخش از نمناك شما را با شخصيت شناسي رنگ ها آشنا ميكنيم پس براي شناخت شخصيت رنگ مورد علاقه تان با دقت با ما همراه شويد.

روش گرفتن تست انتخاب رنگ براي شخصيت شناسي

امتحان رنگ ساده است

مداد رنگي يا مداد شمعي رنگي به اندازه كافي خريداري كنيد، به طوري كه هر فرد داراي مجموعه اي كامل از يك مجموعه رنگ (سياه، سفيد، قرمز، آبي، سبز، زرد، بنفش و قهوه اي) داشته باشد، در جلسه، تمام مداد رنگي يا مداد شمعي هاي رنگي را مخلوط كنيد و هر شركت كننده يك رنگ را انتخاب كند، هنگامي كه رنگ خود را انتخاب كردند، شما مي توانيد بگوييد كه آن ها چه نوع شخصيتي بر اساس رنگ ها دارند.

آبي

آبي رنگ مورد علاقه مردم بسياري در سراسر جهان است، افرادي كه اين رنگ را دوست دارند، عمدتا ادم هاي احساساتي اي هستند كه طبيعتا صلح جو هستند و آرامش را در معنويت مي بينند.

اين رنگ پرطرفدار سبب مي شود بدن مواد شيميايي آرامش بخش توليد كند،پس بسيار مناسب اتاق خواب كودكان است . اين رنگ آبي مي تواند سرد و يأس آور هم باشد. در مصاحبه هاي شغلي پوشبدن رنگ آبيوفادار به نظر برسيد .افراد در اتاقهاي آبي فعال ترند.

اين رنگ مناسب خانه هاي به شدت آفتاب گير است زيرا با القاي حس سرما، دماي اتاق تعديل مي كند و فضايي با دماي متعادل به وجود مي آورد. اين رنگ كاهنده تعداد تنفس است و استفاده از آن براي افراد داراي استرس و فشارهاي عصبي بسيار توصيه مي شود .

طرفداران اين رنگ افرادي زيرك، وفادار، برون گرا و صادق هستند. اگر در مكاني از خانه از رنگ قرمز استفاده كرديد براي كاهش ميزان شدت آن در كنار آن از رنگ آبي استفاده كنيد. با استفاده از اين رنگ مي توانيد هوس و احساسات و هيجانات خود را كنترل كنيد.

افراد علاقمند به اين رنگ ظاهر آرام دارند و ديگران به آنها احترام زيادي قائلند. اين افراد در خريد و پوشش لباس قناعت مي كنند . ميل به تنهايي دارند و پشتكار زيادي دارند و هميشه كارهاي خود را از روي نظم و ترتيب و بر پايه قواعد معيني انجام مي دهند.

شخصيت شناسي رنگ ها

تست شخصيت شناسي رنگ ها

شخصيت شناسي از رنگ مورد علاقه

سفيد

رنگي كه براي پاكيزگي و مترادف با بي گناهي و خلوص است، اين ويژگي ها مانند خلاقيت، صلح و آرامش را در افرادي كه اين رنگ را دوست دارند، نشان مي دهد، به ويژه اگر آن ها در سن نوجواني هستند، اگر افراد مسن رنگ سفيد را دوست داشته باشند، ممكن است نشان دهد كه اين افراد آرمان هاي غيرمنتظره اي دارند و ترجيح مي دهند كه يك زندگي كامل داشته باشند.

رنگ سفيد نور به علت منعكس كردن نور رنگ تابستاني محسوب مي شودو پرطرفدار براي دكوراسيون و مد است زيرا با همه چيز تناسب دارد. افراد علاقمند به رنگ سفيد افراد آرام و شنونده اي خوب هستند . به نظر ديگران اهميت مي دهند و به دوستي ها بها داده و وقت خود را آزادانه در اختيار دوستانشان قرار مي دهند .

سبز

اگر رنگ سبز را دوست داريد ، احتمالا شما "التيام دهنده" هستيد، اين اشخاص قبل از كمك به ديگران دوبار فكر نمي كنند و شنوندگان خوبي هستند، كه باعث مي شود مشاوران شگفت انگيزي هم باشند و تعجب نكنيد در صورتي كه بسياري از اين افراد دوست دارِ محيط زيست، فعالان حيواني و حتي سبزي خوار هستند.

اين رنگ مظهر طبيعت و نشاط آور و آرامش بخش است. سبز تيره مربوط به مردان و محافظه كارانه است و نشان دهنده ثروت است.

زندگي با طرفداران اين رنگ آسان است. اين افراد با افراد علاقه مند به رنگ پرتقالي تفاهم زيادي دارند . برخورد اين افراد با ديگران بر پايه ي اصول و قرارداد است. اين افراد بسيار كنجكاوند و مايلند از از كار ديگران درآورند.

رنگ خرمايي مايل به قرمز

اين رنگ اغلب رنگ موردِ علاقه ي افراد سالمند است، كه معمولا در طول زندگي خود با برخي از سختي ها روبه رو هستند و اين موضوع آن ها را به دليل تجربه هايشان ، قوي تر و بالغ تر مي كند. چنين افرادي طبيعتا سخاوتمند هستند و بنابراين در بين دوستان و خانواده شان محبوب مي باشند.

سرخ

شما شخصي با انگيزه، بلند پرواز، پرشور و شايد حتي پرخاشگر هستيد و قبل از اينكه مردم را به صورت منفي قضاوت كنيد، دوبار فكر نمي كنيد.

اين رنگ گرم نماد هيجان، توانگري، عشق و افراط است و رنگي انرژي زا و نيرو بخش است. استفاده طولاني مدت از اين رنگ باعث بروز پرخاشگري و ايجاد حركات تكانه اي در افراد مي شود. قرمز، پرشورترين و تندترين رنگ است كه سبب سريعتر شدن ضربان قلب و تنفس مي شود. اين رنگ مظهر عشق و تنفر و فداكاري و خشونت و خون و آتش است . افراد علاقمند به اين رنگ هرگز نمي توانند در زندگي بي تفاوت باشند.

چنانچه در بخش مطالب جذاب شخصيت شناسي در نمناك گفته ايم اين اشخاص تند و سركش و فعال و شجاع و كمي عجول هستند. و ممكن است بارها در عشق شكست بخورند.با آن كه در عشق كاملاً فداكارند اما قضاوتهاي عجولانه و ناگهاني در مورد ديگران اغلب سبب از بين رفتن دوستي هايشان مي شود.

دو عيب بزرگ خودپرستي و عدم كنترل را دارند اما در مقابل حسن زيادي مانند خوش قلبي و حس بزرگ طلبي دارند. در تجارت تهاجمي عمل مي كنند اما در امور شخصي اينگونه نيست . آنها ترجيح مي دهند بيشتر راجع به كار صحبت كنند نه روابط.

روانشناسي رنگ ها

روانشناسي و شخصيت شناسي رنگ قرمز

شخصت شناسي و روانشناسي شخصيت با رنگ ها

ارغواني:رنگ عارفها و روانگران

ارغواني، رنگ سلطنتي نشانگر تجمل، ثروت و ظرافت است. دوستداران اين رنگ پيوسته مجذوب زيبايي ها و ظرافتها مي شوند و مغرور و اجتماعي هستند. اين افراد بيشتر به امور معنوي مي پردازندو اين رنگ مورد پسند عرفا مي باشد.

صورتي

بله، در حالي كه رنگ صورتي رنگي زنانه است، اما امروزه اين موضوع چيزي بيش از يك مفهوم جنسيتي نيست، زيرا دختران مي توانند رنگ هاي زيادي داشته باشند و پسران هم ممكن است رنگ مورد علاقه شان رنگ صورتي باشد، اگر صورتي رنگ مورد علاقه شما باشد، پس شخصي هستيد كه نياز به دوست داشته شدن داريد تا احساس امنيت كنيد، چنين افرادي بطور طبيعي آرام هستند ، با اين حال، آنها دوست ندارند احساساتشان را بروز دهند ، مگر در مقابل افرادي كه خودشان مي خواهند.

اين رنگ رويايي وآرامش بخش همان قرمز است كه كمرنگ شده بنابراين اگر به اين رنگ علاقه داريد تمام صفات رنگ قرمز را البته كمي ملايمتر دارا مي باشيد، با گذشت هستيد و در عشق، تندي نشان نمي دهيد.

افراد علاقمند به اين رنگ ديگران را خوب درك مي كنند و با اطرافيان خود با ملايمت و لطف رفتار مي كنند و به دليل نشاط و شادابي محبوب اطرافيان خود هستند. اين افراد در زندگي با شكستها، خشونتها و دشواري هاي زندگي زيادي مواجه شده اند.

زرد

شما حس شوخ طبعي قوي داريد، عاقل و تخيلي هستيد و اغلب در تفكرات و چارچوب هاي زندگي، خطوط قرمزي داريد، گاهي اوقات در مورد ايده هاي بزرگ خود فكر مي كنيد، كه به نوبه خود منجر به مسئوليت هاي شما مي شود.

رنگ زرد تمركز را افزايش مي دهد، متابوليسم ( سوخت و ساز) راتسريع مي كند. طرفداران اين رنگ عاشق صحبت كردن هستند و هميشه حرفي براي گفتن دارند. اين افراد بسيار اجتماعي و شوخند به همين دليل افراد زيدي را جذب خود مي كنند.

نارنجي

اگر رنگ مورد علاقه شما نارنجي است، پس شما عاشق خارج از منزل هستيد، به خصوص طبيعت . راه طولاني در ساحل يا يك پيك نيك در جنگل - هر دو جزئياتي ايده آل براي شما هستند.

شما دوست داريد با طبيعت هماهنگ باشيد و احتمالا عاشق حيوانات نيز هستيد، علاوه بر اين، افرادي كه نارنجي را دوست دارند تحريك آميز و متفكر هستند و نمي توانند براي مدت طولاني عصباني باشند، كه اين اخلاق باعث مي شود آن ها در برابر كساني كه دوست دارند، عزيز شوند.

شخصيت شناسي رنگ نارنجي

شخصيت شناسي افراد با رنگ مورد علاقه نارنجي 

تشخيص خصوصيات اخلاقي با رنگ مورد علاقه

پرتقالي :صداقت آري، هوسبازي هرگز

افراد علاقمند به اين رنگ متكي به نفس نيستند. اجتماعي و خوش خلقند و با مردم خوب رفتار مي كنند. به سختي مي توان در اين افراد نفوذ كرد اما اگر كسي آنها را دوست بدارد مي تواند با او به آساني ازدواج كند. اين افراد هوسباز نيستند و هنگام دوستي بسيار صادق و فداكارند. اگر اين افراد با فردي كه خصوصيات اخلاقي خودشان را داشته باشد ازدواج كند سعادتمند خواهد شد.

رنگ قهوه اي

شما قابل اعتماد، صبور و مهربان و يك انسان فوق العاده هستيد، شما معمولا قبل از تصميم گيري هاي مهم بايد 1000 بار فكر كنيد.باثبات و مقدس، شاعرپيشه و كمي فيلسوف مآب هستيد. به ندرت تغيير عقيده مي دهيد و بعد از تصميم گيري آن راعملي مي كنيد.

اين افراد در نگهداري پول و اسرار ديگران قابل اعتماد هستند. آنها به دستي پولشان را خرج و مقداري را نگه مي دارند. برخي مواقع با اطرافيان خود رفتار خشونت آميزي در پيش مي گيرند. در عشق بدبين و تند نيستيد. شخصي منطقي هستند و فقط به خودشان اعتماد دارند .

فيروزه اي

از ويژگي هاي اين افراد پيچيدگي ، تخيلي و اصيل بودن است، ، اين افراد هميشه به نظر ميرسد كه بانمك هستند، مهم نيست كه چقدر از آشفتگي عاطفي در داخلشان وجود داشته باشد، آنها هوشمند و مقاوم هستند و در برخي موارد ممكن است به عنوان "خارج" از واقعيت ، ناميده شوند و درخواست كساني كه كمك ميخواهند را رد ميكنند.دوستداران اين رنگ اسرارآميز، احساساتي هستند و به خوبي از پس كارهاي شخصي خودبر مي آيند. اين افراد پشتكار دارند و باثباتند و به نصايح ديگران توجه نمي كنند.

خاكستري

شما در كسب و كار در دفتر خود شناخته شده هستيد، اگرجوان هستيد، ممكن است در زندگي خود ، در مسائل مختلف پا پس بكشيد و اگر اينطور است شايد وقت آن باشد كه به دنبال كمك حرفه اي باشيد، زيرا در اين سن، شما بايد شاد و آرام باشيد، نه اينكه به اندازه جهان غم داشته باشيد.

افراد علاقمند به اين رنگ اغلب در زندگي احساس رضايت مي كنند. خاكستري رنگ عقلا است و افراد علاقمند به اين رنگ درواقع خود را هم شأن و هم طراز اشخاص كهنسال ميدانند و در زندگي احساس بي نيازي مي كنند. در عشق تمايل بر افراد مسن تر از خود دارند و توجهشان را كساني كه از نظر فكر و ايده به آنها برتري دارندجلب مي كند.

رنگ مورد علاقه خاكستري

شناخت شخصيت با رنگ خاكستري

شناخت خصوصيات با شخصيت شناسي رنگ ها

بنفش كمرنگ

در حال حاضر اين رنگ يكي از آن رنگ هايي است كه اغلب رنگ مورد علاقه مردم نيست، بنابراين اگر اين رنگ را دوست داريد، بدانيد كه منحصر به فرد هستيد، شما دوست داريد كه خود را در فرهنگ غوطه ور كنيد و اين موضوع مي تواند در دكوراسيون منزل و لباس پوشيدنتان منعكس شود، به عنوان مثال، شما هميشه بهترين لباس در يك مهماني را مي پوشيد و خانه تان همواره مكمل هايي را براي زيبايي دريافت مي كند.

رنگ بنفش

اين رنگ بدان معني است كه شما بسيار هوشمند و باهوش هستيد و تمايل به ايستادگي داريد. خب، بنفش همچنين به اين معني است كه شما يك شخص نا منظم هستيد يا طبيعتا يا از طريق تلقين.

دوست داريد كه در مقام قدرت قرار داشته باشيد. از سويي ديگر، بنفش نيز رنگ معنويت است، بنابراين، اگر در مرحله بعدي زندگي خود، انساني معنوي شديد ، تعجب نكنيد. اين افراد با اراده و تا حدي كله شق هستند و قبل از ديگران به خودشان توجه مي كنند .

خردلي:خوش قلب

خيلي ملاحظه كاريد . دوستي براي شما يك دنيا ارزش دارد با همه دوست هستيد مواظب باشيد چون بعضي مواقع اعتماد كردن به هر كسي براي شما دردسر ساز مي شود .

سياه

مشكي رنگ سلطه و قدرت است. آه، رنگ لباس مورد علاقه همه، سياه است. پس اگر شما سياه را دوست داريد چه شخصيتي داريد؟ خوب، شما ظريف و با شكوه هستيد، شخصيتي داريد كه خودنمايي را دوست نداريد اما خودتان به يكي از آنها تبديل شده ايد كه خود نمايي ميكنند. آنها دوست دارند كه به عنوان موجودات مرموز درك شوند و از آشفتگي ظاهري مردم در مورد درك انگيزه هاي واقعي شان لذت ببرند.

اين رنگ براي مد پرطرفدار است چون شخص را لاغرتر نشان مي دهد. رنگ مشكي نشان دهنده اطاعت و فرمانبرداري است به همين دليل كشيشها رنگ مشكي مي پوشند. لباس مشكي مي تواند مقهور كننده باشد، يعني با پوشيدن اين لباس منزوي يا شرير به نظر برسيد . اين رنگ ، رنگ نوميدي و عزا نيست بلكه نشانه خوش ذوقي و ظرافت طبع است.

دوستداران اين رنگ به اطرافيان خود احترام مي گذارند و از هيچگونه كمكي به آنها دريغ نمي كنند . آنها به عقايد و نظريات ديگران اهميت داده و نظر دوستانشان براي آنها بسيار مهم است . نظراتشان را به كسي تحميل نمي كنند. به دنبال مد هستند و پول زيادي را بابت اين چيزها مي پردازند.