تعريف مختصري از روانشناسي اجتماعي

خدمات و مشاوره در زمينه سلامت

تعريف مختصري از روانشناسي اجتماعي

۷۳ بازديد
خانه » روانشناسي » تئوري‌هاي روانشناسي » تئوري‌هاي روانشناسي اجتماعي » روانشناسي اجتماعي چيست؟
روانشناسي اجتماعي- سايت تخصصي روانشناسي

روانشناسي اجتماعي چيست؟

Author : Psychological Website

روانشناسي اجتماعي :

روانشناسي اجتماعي به بحث درباره درك رفتار فردي در يك زمينه اجتماعي مي­‌پردازد.

بارون، برن و سولز (۱۹۸۹) روانشناسي اجتماعي را اين چنين تعريف مي‌كنند:

«روانشناسي اجتماعي يك زمينه علمي است كه به‌دنبال درك ماهيت و علل رفتار فردي در شرايط اجتماعي مي‌­باشد.»

بنابراين، رفتار انساني تحت‌تأثير ديگران و همچنين زمينه اجتماعي كه رفتار در آن روي مي‌­دهد، قرار دارد. از اين رو روانشناسان اجتماعي با عواملي كه ما را به نحوي به سوي رفتار كردن در حضور ديگران هدايت مي­‌كند و همچنين جستجوي شرايطي كه در آن رفتار يا اعمال و احساسات خاصي رخ مي‌دهد، سر و كار دارند. روانشناسي اجتماعي به اين امر مربوط مي­‌گردد كه چگونه اين احساسات، افكار، باورها، قصد­ها و اهداف ايجاد مي‌شوند و چگونه چنين عوامل روانشناختي به نوبه خود مي‌­توانند بر تعاملات ما با ديگران تأثير بگذارند.

موضوعات مورد بررسي در روانشناسي اجتماعي عبارتند از: خودانگاره، شناخت اجتماعي، نظريه اسناد يا انتساب، تأثير اجتماعي، فرايندهاي گروهي، تعصب و تبعيض، فرايندهاي بين فردي، تجاوز، نگرش و رفتارهاي كليشه‌­اي.

تاريخچه روانشناسي اجتماعي

تأثيرات اوليه

ارسطو معتقد بود كه انسان­‌ها به طور طبيعي جامع‌­پذير هستند و ضرورتي وجود دارد كه به ما اجازه مي‌­دهد تا ما با هم زندگي كنيم (يك رويكرد فرد محور)، در حالي كه افلاطون احساس مي‌­كرد بيان كند كه دولت، فرد را كنترل مي‌كند و مسئوليت اجتماعي را از طريق زمينه اجتماعي (يك رويكرد اجتماعي محور) تقويت كرده و به پيش مي‌برد.

هگل (۱۸۳۱-۱۷۷۰) اين مفهوم را مطرح كرد كه جامعه با رشد ذهن اجتماعي ارتباط اجتناب‌ناپذيري دارد. اين امر به ايده ذهن گروهي منجر شد كه در مطالعه روانشناسي اجتماعي بسيار مهم مي­‌باشد. لازاروس و استينتال در مورد برتري‌­هاي اروپاييان انگليسي تبار در سال ۱۸۶۰ مطالبي را نوشتند. همچنين «روانشناسي والكر» با تمركز بر ايده ذهن جمعي ظهور و بروز يافت. اين مورد بر اين مفهوم تأكيد دارد كه شخصيت به دليل تأثيرات فرهنگي و اجتماعي، به ويژه از طريق زبان، كه محصول اجتماعي جامعه و همچنين ابزار تشويق تفكر اجتماعي خاص در فرد مي­‌باشند، رشد و توسعه مي‌­يابد. از اين رو، وودت (۱۹۲۰-۱۹۰۰) به مطالعات متدولوژيك زبان و تأثير آن در جامعه اجتماعي اميدوار بود.

متون اوليه

تمركز متون و مكتوبات بر روي روانشناسي اجتماعي، ابتدا در آغاز قرن بيستم ظاهر شد. اولين كتاب قابل‌توجهي كه در زبان انگليسي منتشر شد، اثر مك دوگال در سال ۱۹۰۸ بود (مقدمه‌­اي بر روانشناسي اجتماعي)، كه شامل فصل‌هاي احساسات و هيجانات، اخلاق، شخصيت و مذهب بوده و كاملاً متفاوت از تركيب زمينه‌­اي است كه ما امروزه با آن سر و كار داريم.

او معتقد بود كه رفتار اجتماعي، ذاتي يا غريزي مي‌باشد و بنابراين مبحث انتخابي او «فرد» بوده است. با اين وجود، اين باور اصلي در روانشناسي اجتماعي مدرن امروز نيست.

اقدامات آلپورت (۱۹۲۴) تفكر فعلي را به ميزان بيشتر مورد پشتيباني قرار مي­‌دهد، زيرا او تصديق مي‌كند كه رفتار اجتماعي ناشي از تعاملات ميان افراد است. او همچنين يك رويكرد شناختي را اتخاذ كرد، تحقيقات واقعي را مورد بحث قرار داد و بر اين موضوع نيز تأكيد كرد كه اين زمينه­‌ي تحقيقاتي، علمي است كه به بررسي اين مطلب مي‌­پردازد كه رفتار فردي تا چه حدي باعث برانگيختن ديگران مي­‌شود و يا اينكه رفتار خود فرد تا حدي واكنشي نسبت به رفتار ديگران است. كتاب او همچنين موضوعاتي را كه امروزه هنوز مشهود است، مانند احساسات، انطباق و تاثير مخاطبان بر روي ديگران را مورد توجه قرار داده است.

اولين كتاب در مورد روانشناسي اجتماعي توسط مارچيسون در سال ۱۹۳۵ منتشر شد. مورفي و مورفي (۱۹۳۱تا ۱۹۳۷) يك كتاب كه شامل خلاصه‌­اي از يافته‌هاي ۱۰۰۰ مطالعه در خصوص روانشناسي اجتماعي بود را تهيه كردند. كلاينبرگ (۱۹۴۰) تعدادي از متوني را كه با توجه به اين موضوع در دسترس بودند و شامل تعامل بين زمينه اجتماعي و رشد شخصيت مي­‌شدند را تا سال‌هاي ۱۹۵۰ مورد بررسي قرار داد و يافته­‌هاي خود را به رشته­‌ي تحرير درآورد.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.