تحقيقات ثابت كرده است كه شما ميتوانيد عشق را كنترل كنيد
آيا فكر ميكنيدعشق قابل كنترل نيست؟آيا فكر ميكنيد اگر كسي از همان ابتداي آشنايي عاشقتان نشود، ديگر شانسي نداريد؟آيا فكر ميكنيد امكان اين وجود ندارد كه بتوانيد كسي را ديوانهوار عاشق خودتان بكنيد؟
اگر پاسختان به اين سوالها مثبت بوده است، احتمالا به قضا و قدر و سرنوشت هم اعتقاد داريد. اشكالي ندارد، خيليها اينطورند! اكثر مردم تصور ميكنند كه عشق چيزي غيرقابلتغيير است و كنترلي روي آن ندارند.
اما تحقيقات مختلفي كه طي اين سالها انجام گرفته ثابت كرده است كه شما ميتوانيد عشق را كنترل كنيد. و همه اينها توسط قدرت مغز انجام ميگيرد. فقط بايد ياد بگيريد چطور از ذهنتان استفاده كنيد.
عشق هيچ فرقي با ساير احساسات روانشناسي كه به صورت روزانه تجربه ميكنيد ندارد:
– ترس
– استرس
– حسادت
– ترحم به خود
– اضطراب
اين احساسات قابل كنترل هستند و عشق هم جزو احساسات روانشناختي دستهبندي ميشود و قابل كنترل است. كنترل عشق بعنوان يك احساس به همان اندازه كنترل ترس، هيجان و از اين قبيل آسان است. مشكل اعتقادات ما است. در طول سالها باور كردهايم كه عشق چيزي است كه اتفاق ميافتد و همه چيز به سرنوشت بستگي دارد.
اما واقعيت متفاوت با اين است. با استفاده از روانشناسي عشق ميتوانيد كاري كنيد كسي كه ميخواهيد عاشقتان شود و چشمش جاي ديگري را نبيند. البته هيچ تضميني نيست و نميگوييم اين روش ۱۰۰٪ موثر است اما نتيجه كارتان با اين روش كاملاً متفاوت خواهد شد. اگر بتوانيد شانس اينكه فرد موردنظرتان عاشقتان شود را سه برابر كنيد، چرا آن را امتحان نكنيد؟
۱. چطور عاشق ميشويم و روانشناسي پشت آن
قبل از اينكه وارد اين داستان شويد كه چطور كسي را ديوانهوار عاشق خودتان كنيد، بايد نگاهي به جنبه روانشناختي آن بيندازيد و نخير، هيچ معجون جادويي براي آن وجود ندارد.
بدون اينكه بدانيد، هر آدمي كه ميشناسيد در فهرستي پشت ذهنتان ذخيره شده است. ليستي از معيارها هم در اين ليست هست، معيارهايي كه قبل از عاشق شدنتان بايد در آن فرد وجود داشته باشد. روانشناسان به اين نقشه عشق ميگويند.
اگر فردي يكي يا چند مورد از اين معيارها را نداشته باشد، به طور اتوماتيكوار ويژگي تبديل شدن به عشق زندگي شما را از دست ميدهند و احتمالاً فقط دوست شما باقي ميمانند. به همين خاطر است كه فقط عاشق يك نفر ميشويد و بقيه برايتان دوست باقي ميمانند.
البته ليست هر شخص متفاوت و خاص است. مواردي كه روي اين ليست نوشته به خودِ شما بستگي دارد:
– ارزشها
– اعتقادات
– تجربيات قبلي
– پيشينه
– روابط قبلي
به همين دليل است كه دوستتان ممكن است عاشق مردي شود كه به نظر شما خيلي معمولي است. آن مرد با نقشه عشق دوست شما مطابقت دارد نه نقشه شما. اينكه افراد را ارزيابي كنيد تا ببينيد كسي با ليست شما جور است يا نه به صورت خودآگاه انجام نميگيرد، اين اتفاق به صورت ناخودآگاه ميافتد، بدون اينكه حتي به آن فكر كنيد. ذهن همه كارها را خودش به تنهايي انجام ميدهد. درست همانطور كه به قلبتان ميگويد بتپد، درحاليكه به صورت خودآگاه از آن اطلاع نداريد. به همين دليل است كه ممكن است عاشق يك نفر شويد و ندانيد اصلاً چرا عاشق او شدهايد. مسئوليت با ذهن ناخودآگاه شماست.
به همين دليل است كه عشق پديدهاي رمزآلود است و خيليها آن را به سرنوشتشان ميسپارند. اما در واقعيت، اين هيچ ارتباطي با سرنوشت ندارد، فقط به ذهن ناخودآگاه شما بستگي دارد كه ارزيابي كند آن فرد با ليست شما هماهنگي دارد يا خير. حقيقت ماجرا اين است كه هرچه اطلاعات و آگاهيتان از معيارهاي ذهن ناخودآگاهتان بيشتر شود، ميتوانيد خيلي سريع ارزيابي كنيد كه چرا عاشق يك نفر شدهايد.
در زير به ليست جيم كه مردي ۲۶ ساله است كه نامزدهاي زيادي در زندگي خود داشته، اشاره ميكنيم. او ۲ سال است كه از دانشگاه فارغالتحصيل شد و در لندن كار ميكند. از قرار گذاشتن و دوستيهاي كوتاهمدت با دخترهاي مختلف خسته شده و به دنبال يك شريكزندگي جديتر براي خود است. ليست جيم يا اين ۴ معيار شروع ميشود:
۱- بايد سطح تحصيلات او به من بخورد.
۲- بايد موهاي قهوهاي داشته باشد (جيم يكبار عاشق دختري با موهاي قهوهاي شده است و درنتيجه ذهن ناخودآگاهش آن را وارد ليست معيارهايش كرده است كه كمكش كند شكست عشقي كه قبلاً با آن دختر مو قهوهاي داشته را جبران كند).
۳- بايد به خانوادهاش نزديك باشد (خانواده و بچه براي جيم مهماند و او به دنبال كسي است كه بتواند مادر خوبي براي فرزندان او شود. ميبينيد ما جذب كساني ميشويم كه خودمان ميخواهيم و نياز داريم).
۴- بايد مسافرت كردن را دوست داشته باشد.
اگر جيم كه الان مجرد است با دختر فوقالعادهاي كه موهاي قرمز دارد روبرو شود، احتمالاً عاشق او نخواهد شد. بااينكه ممكن است آن دختر به نظرش خوب بيايد اما خودش هم نميتواند بفهمد چرا نميتواند عاشق آن دختر شود.
فقط زماني خواهيد توانست عاشق شويد كه آن فرد با اكثر موارد موجود در ليست ناخودآگاهتان همخواني داشته باشد. آنوقت ذهن ناخودآگاهتان به شما كمك خواهد كرد در عشق با آن فرد بمانيد و رابطه خوبي با او داشته باشيد. چون ناخودآگاهتان خود را به اين صورت به آن فرد ميچسباند، به همين خاطر فراموش كردن كسي كه دوست داشتهايد حتي بعد از سالها تا اين اندازه سخت است.
با استفاده از روانشناسي عشق ميتوانيد كاري كنيد كسي كه ميخواهيد عاشقتان شود
۲. چطور براي اطمينان از عشق او به خودتان ذهنتان را كنترل كنيد
اينجا نمونههايي از روشهاي قبلاً امتحانشده برايتان آوردهايم كه كمكتان ميكند كسي كه ميخواهيد را عاشق خودتان كنيد:
۱- معيارهاي او را در خودتان ايجاد كنيد. همه ما اين ليست يا نقشه عشق را در ذهنمان داريم. اين ليست هر معيار اصلي كه انتظار داريم طرف موردنظرمان داشته باشد را دارد. البته صددرصد نيست كه هر كسي كه معيارهاي اين ليست را داشته باشد، عاشقش شويم اما اگر كسي هيچكدام از اين معيارها را نداشته باشد امكان اينكه عاشقش شويم وجود ندارد. قبل از اينكه تلاش كنيد كسي را عاشق خودتان كنيد، كمي درمورد او تحقيق كنيد. همه اطلاعات اصلي درمورد پيشينه و علايقش را به دست آوريد. هرچه بيشتر درمورد او بدانيد و سعي كنيد خودتان را با معيارهاي او جور كنيد بهتر است.
۲- نيازهاي برآوردهنشدهشان را برآورده كنيد. وقتي افراد به دنبال يك رابطه جديد هستند، به دنبال فرد ديگري ميگردند كه به طرق مختلف شبيه به خودشان باشد. آنها به دنبال نقاط قوت خود و همچنين متضاد ضعفهايشان در آن فرد هستند. بعنوان مثال، كسي كه احساس حقارت دارد اما فردي باهوش است به دنبال كسي است كه در عين باهوش بودن اعتمادبهنفس داشته باشد تا بتواند آنها را به تعادل برساند. اگر سعي داريد كسي را عاشق خودتان بكنيد كه ميدانيد اختلال شخصيتي خودكمبيني دارد، اينكه خودتان را فردي بااعتمادبهنفس به او نشان دهيد كمك ميكند عاشقتان شود. وقتي نقش يك فرد بااعتمادبهنفس را بازي ميكنيد، به ذهن ناخودآگاه او پيام ميفرستيد كه «من چيزي كه دنبالش هستي را دارم»!
۳- چقدر تلاش ميكنيد؟ خيليها دوست دارند بدانند كه آيا پشتكار داشتن در اين موارد واقعاً عمل ميكند يا نه. اگر كسي كه به دنبالش هستيد وابستگي بيروني داشته باشد، احتمال اينكه پشتكار داشتن روي او اثر كند هست. وابستگي بيروني داشتن يعني فرد براي اينكه حالش بهتر شود يا از موقعيت بدي در زندگياش فرار كند به ديگران تكيه ميكند. اگر كسي جزء اين دسته افراد باشد، احتمال اينكه در هر موقعيتي بخواهند وارد يك رابطه جديد شوند وجود دارد. در اين مورد، احتمال اينكه بتوانيد او را عاشق خودتان بكنيد بيشتر خواهد بود. خلاصه اينكه وقتي افراد آسيبپذيرتر باشند و نياز به توجه و مراقبت احساس كنند، احتمال اينكه بتوانند سريعتر عاشق شما شوند بيشتر است.
۴- از دوستان مشتركتان كمك بگيريد. اگر شما و كسي كه دوستش داريد دوستان مشتركي داريد، بايد از اين امتياز استفاده كنيد. دليل آن اين است كه ذهن ناخودآگاه وقتي منابع مورداعتماد (مثل دوستان) چيزي كه قرار است در ذهنشان برنامهريزي شود را تاييد كنند، راحتتر آن برنامهريزي جديد را ميپذيرد. اگر دوستان او تصور كنند كه شما فوقالعادهايد، احتمال اينكه با آنها همعقيده شود زياد است. هرچه دوستان مشتركتان بيشتر درمورد فوقالعاده بودن شما با او حرف بزنند، احتمال اينكه جايي در ذهن او باز كنيد بيشتر خواهد بود.
۵- ذهنشان را سيمپيچي كنيد. هرچه چيزي را بيشتري براي كسي تكرار كنيد، بهتر ميتوانيد باعث شويد به آن چيز خاص فكر كند. چرا؟ خيلي ساده است، تكرار ميتواند تاثير فوقالعادهاي روي ذهن ناخودآگاه داشته باشد. البته اين به شما مجوز نميدهد كه هر ده دقيقه يكبار به او زنگ بزنيد. اين فقط ميترساندشان. با نشان دادن زيركانه حضورتان، ميتوانيد روي ذهنشان برنامه بريزيد. بايد جلو چشم باشيد و به او اين امكان را بدهيد كه تا ميتواند شما را ببيند، اينكه با او حرف بزنيد يا نه مهم نيست، فقط كافي است جايي بايستيد كه شما را ببيند.
۶- تصور مثبت از خودتان بسازيد. وقتي اسمتان در جمعي به زبان ميآيد، اولين كلمهاي كه به ذهن ديگران ميآيد چيست؟ ديگران چه تصويري از شما دارند؟ فكر آنها در مورد شما فردي «قوي»، «شاد»، «بااعتمادبهنفس» يا چيزي منفيتر مثل «آويزان» است؟ هر چه جايگاه بهتري براي خودتان در ذهن افراد بسازيد، ديد آنها نسبت به شما بهتر خواهد شد. مهم نيست كه هستيد و چه ويژگيهاي منفياي داريد، چيزي كه مهم است درك آنها نسبت به شماست. بايد كاري كنيد كه اين تصور مثبت باشد.
۳. آيا واقعاً چيزي به اسم عشق در نگاه اول وجود دارد يا همه اينها افسانه است؟
البته عشق در نگاه اول وجود دارد، اگر كسي از همان ابتدا با معيارهايي كه در ذهن ناخودآگاهتان ليست شده است همخواني داشته باشد، احتمالاً در نگاه اول عاشق او خواهيد شد.
آنوقت به خودتان ميگوييد، «يك لحظه صبر كن، اگه تا حالا با او حتي حرف هم نزدهام پس از كجا ميدانم كه با معيارهاي من جور است يا نيست؟»
خيلي ساده است. معيارهاي شما ممكن است شامل طريقه ايستادن، راه رفتن، حرف زدن يا حتي ارتباط او با ديگران باشد. اگر رفتارها، ظاهر يا هر چيز ديگر او شما را ياد كس ديگري بيندازد اين اتفاق خواهد افتاد.
مثلاً شما را ياد كسي كه قبلاً عاشقش بوديد بيندازد.
ما معمولاً از يك الگو پيروي ميكنيم و هميشه عاشق يك تيپ خاص از افراد ميشويم. بنابراين اگر كسي شما را ياد كسي بيندازد كه قبلاً عاشقش بوديد، اما در خودآگاهتان ندانيد كه شما را ياد كسي از گذشتهتان مياندازد، ممكن است در نگاه اول عاشق آن فرد شويد، بدون اينكه بدانيد چرا. آنوقت ممكن است فكر كنيد كه سرنوشتتان بوده كه عاشق او شويد.