ميخواهم به بهترين كلينيك طرحواره درماني در تهران بروم

۸۵ بازديد

طرحواره درماني به چه شكل است؟

در ابتداي مبحث مي دانيم كه طرحواره درماني راهكاري براي درمان و از بين بردن اختلالات شخصيت، اختلالات رواني و... است كه تكنيك هاي متفاوتي براي آن در نظر گرفته شده است. اين روش درماني كاملا مدرن است و روز به روز مشتاقان به اين امر رو به افزايش هستند كه در طرحواره درماني به طور كلي سه عبارت مهم وجود دارد كه بنيان و پايه اصلي آن به شمار مي رود كه عبارتند از: طرحواره هاي ناسازگار اوليه، سبك هاي مقابله اي و ذهنيت هاي طرحواره اي.
 
طرحواره درماني يكي از روش هاي مبتني بر شواهد است كه تمام تلاش آن اين است كه بر شخصيت افراد در همه ابعاد تاثير عميقي بر جاي بگذارد به عبارتي مي توان گفت اين روش درماني در از بين بردن علائم مزمن تاثير بسيار زيادي دارد  و كاربرد آن در مواردي نيز بسيار چشمگير مي باشد كه از جمله آنها:
•        در مرحله نخست الگوهاي رفتاري فرد شناسايي مي شود و براي درمان آنها تلاش مي شود.
•        به هرگونه چالش زندگي كه بر سر راه فرد قرار مي گيرد پاسخ داده شود.
•        در نهايت موارد و نكات مثبتي كه نقطه قوت فرد به شمار مي رود شناسايي و به آنها شكل داده شود.
نكته: طرحواره درماني با مدد جستن از مصاحبه و پرسشنامه به شناسايي رفتارها و ذهنيت هاي فراگير مراجع مي پردازد و در طي بررسي ها و اصولي باعث مي شود كه فرد تمامي تصميم گيري هاي خود را مطابق با واقعيت انجام دهد ن بر اساس نقش و طرح.
 

نكاتي مهم و اساسي درباره طرحواره درماني:

به طور كلي طرحواره درماني روش ها و راهكارهاي پردازش اطلاعات است كه بر اساس واقعيت يا تجارب شخصي شكل مي گيرد تا اين امكانات را در اختيار افراد قرار دهد تا تجربه را تبيين و بررسي كند. به طور كلي مي توان گفت عواملي هستند كه در به وجود امدن طرحواره ها نقش موثري دارند كه از جمله آنها:
•        هر طرحواره درماني خود داراي يك جزء مفيد و موثر است كه با ارزش ها و باورهاي شخص مرتبط و منسجم مي باشد.
•        هر طرحواره درماني در اينكه افراد باورها و ارزش هاي خود را تا چه مدت نگهداري كرده اند متفاوت مي باشند.
•        طرحواره ها غالبا الگوبرداري مي شود يعني از افراد ديگر فرا گرفته مي شود.
•        طرحواره ها معمولا در برگيرنده جزء شناختي هستند و بر روي تفكرات شخص تاثير عمده اي مي گذارد.
•        طرحواره ها عموما در برگيرنده جزء رفتاري هستند كه اين خود تعيين مي كند افراد چگونه مي توانند بر روي نظام باورها عمل كنند.
نكته: به طور كلي مي توان گفت در طرحواره درماني به طرحواره هايي توجه مي شود كه در ابتداي زندگي در خانواده و هر آنچه كه نتيجه ارتباط با والدين است به وجود مي آيد و روش ها و تكنيك هايي به كار گرفته مي شود كه طرحواره هاي ناسازگار اوليه به فراموشي سپرده مي شود و اين تكنيك ها شناختي، تجربي و رفتاري مي باشد.
 
 
 
 

طرحواره درماني هيجاني:

با توجه به اينكه هيجانات بخش مهمي زندگي روزمره هستند و به يكباره موجب عكس العمل افراد مي شوند. افراد در مقابله با پديده هاي موجود در محيط و فرآيندهايي همچون حافظه و اراك و... شناخت مناسب پيدا مي كند از اين طريق است كه مي توانند درباره تمامي اتفاقات موجود در جهان تصميم گيري نمايند. نكته قابل توجه اين است كه هيجان منشا فيزيولوژيك دارد و گاه غير قابل كنترل هستند.
 
 
يكي از نكاتي كه بايد به آن توجه كرد اين است كه ابعاد طرحواره درمانيهيجاني با اضطراب فراگير و افسردگي و... رابطه بسيار نزديك دارد و در واقع به گونه اي است كه مي توان به واسطه آن هيجانات، واضطرابات، افسردگي و... را تنظيم كرد. طرحواره درماني هيجاني ساختارهاي رواني هستند كه به شخصيت فرد شكل مي دهد و آن را كامل مي كند و تاثيرات عميقي بر روي آن مي گذارد. به عبارتي مي توان گفت در طول اين طرحواره درماني هيجاني تعامل فرد رشد مي كند و فعاليت ها و دانستني هاي اوليه به فرد آموخته مي شود.
 
 
با توجه به اينكه طرحواره درماني خود از تعاريفي برخوردار است طرحواره درماني هيجاني نمايانگر اين امر است كه همزمان با اينكه هيجان ها در وجود فرد فعال مي شود هر فرد تفاسير خاص خود را از آن هيجان ها دارد و اين تفسيرهاي خاص با راهبردهايي كه افراد براي كنار آمدن با هيجان هاي خود دارند هماهنگ است. يكي از نكات مهم در اين زمينه اين است كه طرحواره درماني هيجاني مربوط به اين امر است كه هر فرد بر چه اساسي راجع به هيجانات ديگران فكر مي كند و چگونه در مقابل آنها واكنش نشان مي دهد. اين مدل طرحواره درماني در پي اين است كه نشان دهد زماني كه يك هيجان در فرد برانگيخته مي شود نظريه هايي كه مربوط به هيجان هستند فعال مي شود و اين موارد مي تواند به شيوه ها و سبك هاي مفيد و مضر منجر شود.
 
 
طرحواره درماني هيجاني بر اساس اطلاعات مشابه و همگون و يا تجربه هايي كه در گذشته تكرار شده است اخذ مي شود و همچنين اين طرحواره به وسيله عواطف بنيادي همچون تحركات جسمي، حسي، حركتي و ... مورد تبيين قرار مي گيرد.
 
 
 

انواع طرحواره درماني:

به طور كلي مي توان گفت طرحواره درماني به قالب هايي گفته مي شود كه آرامش افراد را سلب مي كند و اضطراب و آشفتگي در ذهن فرد ايجاد مي كند كه اين عوامل باعث مي شود وي در برخورد با ديگران و محيط و اجتماع دچار دشواري هايي شود. در علم روانشناسي تعارف و نظريه هاي متعددي در اين باره ذكر شده است اما بايد بدانيم طرحواره دو نوع است:
•        طرحواره سازگار
•        طرحواره ناسازگار
نكته قابل توجه اين است كه هر يك از اين انواع طرحواره درماني خود داراي حوزه هايي است و براي افراد خاص به كار برده مي شود. از جمله حوزه هاي طرحواره  درماني ناسازگار اوليه عبارت است از:
•        حوزه بريدگي و طرد: اين حوزه براي بيماراني مورد استفاده قرار مي گيرد كه بي عاطفه هستند و هيچ گرايشي به ايجاد ارتباط و عشق با ديگران نخواهند داشت و در واقع اين افراد از خصوصيات خاص خود برخوردار هستند كه يكي از انواع طرحواره درماني است.
•        حوزه خودگرداني و عملكرد مختل: افراد بيمار در اين حوزه از اعتماد به نفس لازم براي انجام كارها برخوردار نيستند و احساس وابستگي مي كنند.
•        حوزه محدوديت هاي مختلف: افراد در اين حوزه در محدوديت هاي دروني خود احساس نقص مي كند.
به طور كلي مي توان گفت طرحواره درماني ناسازگار اوليه خود داراي انواعي است كه از جمله آنها:
-طرحواره رهاشدگي: فرد در اين طرحواره درماني به صورت مستمر نگران از دست دادن نزديكان خود است.
-طرحواره بي اعتمادي: افراد در طول اين طرحواره درماني منتظر ضربه و آسيب از سوي ديگران هستند.
-طرحواره درماني محروميت هيجاني: افراد در طول اين طرحواره درماني احساس كمبود محبت مي كنند و به دنبال يك همدرد هستند.
-طرحواره درماني شرم و نقص: اين افراد در هر زمان احساس پوچي و بي ارزشي مي كنند.
-طرحواره درماني انزواي اجتماعي: تفكر اين افراد اين است كه براي جامعه فردي بي ثمر هستند.
-طرحواره وابستگي: اين افراد نمي توانند كارها و اعمال روزمره خود را به درستي انجام دهند.
-طرحواره آسيب پذيري: اين افراد داراي اضطراب و تنش هستند و به صورت دائم منتظر بروز رويدادها و اتفاقات ناگوار هستند.
-طرحواره درماني خويشتن تحول نيافته: اين افراد احساس وابستگي شديد نسبت به اطرافيان خود دارند.
-طرحواره شكست: اين افراد به صورت دائم احساس شكست و عدم رضايت از زندگي مي كنند.
-طرحواره درماني استحقاق: اين افراد به دنبال بهترين ها و برترين ها هستند و هيچ توجهي به ديگران ندارند.
-طرحواره خويشتن داري ناكافي: اين افراد بيمار همواره بر روي خود و كارهايش احساس مديريت ندارد و به ديگران آسيب مي زند.
-طرحواره ايثارگري افراطي: اين افراد نيازها و خواسته هاي خود را نمي توانند به درستي انجام دهند و همواره قدرت نه گفتن به ديگران را ندارند.
- طرحواره اطاعت: فرد در اين زمان خود را تابع ديگران مي داند و همواره و در تمامي شرايط بايد به همگان به صورت اجباري و زوري اطاعت گويد.
-طرحواره پذيرش جويي و جلب توجه: افراد خود در جايگاهي هستند كه مدام به دنبال جلب توجه و احساس رضايتمندي از ديگران هستند.
-طرحواره منفي گرايي: اين بيماران نسبت به تمامي اتفاقات اطراف و ديگران احساس بدبيني مي كنند.
-طرحواره بازداري هيجاني: اين افراد احساسات متفاوت خود اعم از خشم، ناراحتي، شادي و ... را به خاطر ترس از دست دادن ديگران بروز نمي دهند.
-طرحواره ملاك هاي سخت گيرانه: اين افراد نسبت به تمامي امور سخت گير هستند و از ديگران عيب جويي مي كنند.
-طرحواره هاي تنبيه گري: افراد در اين طرحواره درماني  اين ديدگاه را دارند كه به خاطر تمامي اشتباهات بايد به شدت تنبيه شوند.
نكته: اين موارد ذكر شده از انواع طرحواره درماني هستند كه هر يك از بيماران در اين دوره با مشكلاتي مواجه هستند و راهكارهاي ويژه اي براي آنها وجود دارد كه افراد با تكيه و پيروي از آنها اين نقايص را برطرف مي كنند.
 

آموزش طرحواره درماني:

با توجه به اينكه طرحواره درماني خود نوعي از روان درماني است كه براي كمك كردن به ديگران طراحي شده است كه به اختلالات شخصيتي دچار شده  و مشكلات خاصي براي آنها پيش آمده است.
 
 
طرحواره درماني از مزيت هايي برخوردار است كه يكي از مهم ترين آنها اين است كه رويكردي يكپارچه است كه تمامي جنبه هاي شخصيتي فرد را در هم مي آميزد و مولفه هاي شناختي و رفتاري را براي درمان بيماري ها ضروري مي داند كه آموزش طرحواره درماني در اين راه امري مهم است و همچنين به رابطه درماني، تكنيك ها و روش هاي هيجاني و تجربي توجه بسيار دارد. اين طرحواره درماني براي بيماران مبتلا به اختلالات شخصيتي طراحي شده كه چنانچه اصول آن رعايت شود اين بيماري درمان مي يابد برخي از مهم ترين اين بيماري ها افسردگي، اعتماد به نفس، خشم و ... مي باشد.
 
 
به طور كلي آموزش طرحواره درماني به منظور كاهش اثرات منفي بر روي اعمال و رفتار و شخصيت هاي افراد است و اين مقصود با شكل دهي و تكميل يك طرحواره  درماني مدرن، مناسب تر و مثبت تر به چشم مي خورد. زماني كه تصوير سازي در ذهن بيماران قصد انجام دارد بايد يك اصل مهم در اين باره رعايت شود و آموزش هاي لازم به بيمار داده شود و نكته قابل توجه اين است كه طرحواره درماني ناسازگار الگوها و نمونه هاي هيجاني و شناختي آسيب رساني هستند كه در ابتداي تحولاتي در ذهن شكل گرفته و همچنان در حال تكرار هستند.
 
 
يكي از اصول مهم در اين زمينه اين است كه مشكلات بيماران را به صورت ريشه اي بازيابي مي كنند و به دنبال حل آنها هستند و معتقدند كه دليل اصلي بسياري از مشكلات افراد در زندگي و رفتارهايي كه از آنها ظاهر مي شود به زمان كودكي و نوجواني آنها باز مي گردد.
 
 
در طول اين درمان و آموزش طرحواره درماني بيماران به واسطه درمانگر به چالش كشيده مي شوند و بيماران تلاش زيادي مي كنند تا مقاومت خود را در اين زمينه بروز دهند كه اين روش نتيجه اي كارآمد از خود برجاي مي گذارد. در برخي مواقع مشكلات و آسيب هاي بيمار به درستي باز شناخته نمي شود و با شكست مواجه مي شود كه اين امر نيازمند به جبران است و به همين منظور درمان از سر گرفته مي شود و چنانچه جبران طرحواره درماني  نيز با شكست روبرو شود درمان بيمار به دليل اينكه آمادگي لازم براي درمان را ندارد مدتي به تأخير مي افتد.
 
 
از مهم ترين نكات در اين زمينه اين است كه گاهي افراد از نظر روانشناختي سلامت هستند از اين رو طرحواره ها ملايم و انعطاف پذير مي باشند و قابليت تغيير دارند و به وسيله ديگر حوزه هاي شخصيتي خود فرد كنترل مي شوند و بر عكس افرادي كه با اختلالات شخصيتي مواجه هستند از اين رو طرحواره هاي درماني آنها شديد تر و وخامت آنها بيشتر است و از ديگر ابعاد مربوط به شخصيت فرد متمايز هستند.
 
 
 
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.